Professional Documents
Culture Documents
موسی و خضرإ
تاليف:
شيخ سعید عبدالعظیم
از علمای معروف مصر
﴿﴾2
موسی و خضر إ داستان
فهرست مطالب
-1به کتاب شرح أسماء الله الحسنی تألیف استاذ محمد حسین رجوع شود.
﴿﴾9
بهشننننننننتی و داستان موسی و خضر إ
کدامیک دوزخی خواهد بود ،و خداوند عدد انفاس و لحظات زننندگی
و حرکات و سکنات هر شخص و اینکننه هننر حرکننتی کجننا و چگننونه
بوقوع پیوسته است را بخوبی می داند ،هیچ علمی هر چننند کوچننک
و باندازه مثقال ذره ایی هم باشد از علم خداونند پوشننیده و پنهنان
نمی ماند چه در آسمانها و چه بر روی زمین و چه در دنیا و چننه در
آخننننننرت ،خداوننننننند مننننننی فرماینننننند ﴿:
) ﴾ انعنننننام(59 :
یعنی» :کلیدهای گنجینه های غیب نننزد خداسننت ،کسننی جننز خنندا بننر آن
آگاهی ندارد و نیز آنچه در خشکی و دریاست را مننی داننند و هیننچ برگننی
فننرو نمننی افتنند مگننر آنکننه او آن را مننی داننند ،و هیننچ دانننه ای در زیننر
تاریکیهای زمین و هیچ تر و خشکی در جهان نیست مگر آنکننه در کتننابی
روشن )لوح محفوظ( ثبت است«.
در داستان موسی و خضرإآمده است که خضننر خطنناب موسننی
فرمود» :ای موسی از جانب خداوند به تو علمی آمننوخته شننده
است کنه منن آننرا نمنی داننم ،و از جنانب خداونند بنه منن علمنی
رسیده است که تو را بر آن آگاهی نیست« .در ادامه داستان آمده
اسننت کننه خضننر گفننت» :سننوار بننر کشننتی شنندیم در همیننن حیننن
گنجشکی بر لبة کشتی بنشست و نوک در دریا فرو برد ،خضننر؛ بنه
موسی؛ گفت :علم و دانش من و تو و همه خلیننق در مقابننل علننم
خداوند به همان اندازه نوک گنجشننک اسننت کننه آنننرا در دریننا فننرو
برد«.
خطابی می گوید :علیم همان ذاتی است کنه عنالم بنه اسنرار و
پوشیده هایی است که مخلوقات از درک و فهم آن عاجزند و علیم
صیغة مبالغة علم در وصف کمال علم است.
اسم علیم در قرآن کریم 162بار ذکر شده است.
در حنندیثی حضننرت عثمننان از پیننامبر نقننل مننی کننند کننه
س نم ِ فرمود» :هر کس هنگامی که صبح می کند سننه بننار بگوینند »ب ِ ْ
َ
و
ماِء وَهُ ن َ
سن َض وَل َ فِننى ال ّ
ىٌء فِننى الْر ِ مه ِ َ
ش ْ س ِ
معَ ا ْ ذى ل َ ي َ ُ
ضّر َ الل ّهِ ال ّ ِ
م« ،تننا غننروب هیننچ بل و مصننیبت ناگهننانی بننر سننرش ميعُ ال ْعَِلي ُ س ِال ّ
نخواهد آمد ،و همین کلمات را اگر هنگام غروب بگوید تا صبح دچار
هیچ بلی ناگهانی نخواهد شد«.1
امام غزالی می گوید :ارزش انسان بسبب علم است از آنجایی
که علم از صفات باری تعالی است ،و لکن ارزشننمندترین علننم آن
-1روایت ابوداوود و بیهقی.
﴿﴾10
اسنننننت کنننننه داستان موسی و خضر إ
شناختش ارزشمند است ،و اشرف معلومات خداوند متعال اسننت،
این است که شناخت الله تعالی افضلترین شناختهاست ،و شناخت
سایر اشیاء نبننوعی شنناخت افعننال خداوننند متعنال ینا دانسنتن راه
تقرب انسان به خداوند یا دانسننتن امننوری اسننت کننه انسننان را در
شناخت خداوند و تقرب به او کمک می کند .و هر شناختی خارج از
این اطار از ارزش فراوانی برخوردار نیست.
-5متفق علیه.
﴿﴾20
ابننو عمننر بننن داستان موسی و خضر إ
عبدالبر می گوید :علماء در قدیم احننادیث فضننائل را بنندون سننخت
گیری از همه روایت می کردننند ،و راویننان چنیننن احننادیثی را مانننند
راویان أحادیث احکام مورد نقد بررسی قرار نمی دادند.
یطلبدعلم عمل م
علم عمل را می خواهد وإل از دست می رود ،علم یعنننی تقننوی
و خداترسی ،و بدون شک و تردید کننه انبینناء و مرسننلین عننالمترین
خلقننت و در نننتیجه از همننه تقننوای بیشننتر و خنندا ترسننی بیشننتری
داشتند .و علم زیادی را از مردم نطلبیدند مگر آنچه کننه آنهننا را بننه
سوی خدا راهنمایی کند و به آن عمل کنند ،این بود که سعادتمندان
و بندگان شایسته خدا راه و روش آنها را برگزیدند ،و هننر کننس بننر
علم خود بیفزاید و در عمل کوتاهی کند مانند الغی است که بنناری
از کتاب بر پشت خود دارد .و گفته اند :عالم بی عمل به چه ماند؟
گفتند :به زنبور بی عسل.
خداوننننننند مننننننی فرماینننننند ﴿ :
) ﴾ صننننف-2 :
-1بخاری.
﴿﴾35
»ای .(3 داستان موسی و خضر إ
مؤمنان چرا چیزی را که می گویید که به آن عمل نمی کنید )یعنننی
چرا مردم را به انجام کنناری دعننوت مننی کننند ولننی خننود خلف آن
عمل می کنید( اینکه شما چیزی را بگویید و عکننس آن عمننل کنینند
باعث برانگیخته شدن خشم و غضب فراوان خدا می شود«.
یعنی اگر خدای ناکرده کردار شما خلف گفتار شما باشد این
گناه بسیار بزرگی است که اینگنونه خداونند را بخشنم منی آورد .و
در جایی دیگر خداوننند سننبحان مننی فرماینند﴿ :
) ﴾ بقنننننننره:
(44یعنی» :آیا مردم را بننه نیکوکنناری دسننتور مننی دهینند و خننود را
فراموش می کنید ،حال آنکه شما کتاب خدا را می خوانینند چننرا در
آن اندیشه و تأمل نمی کنید« )تا گفتارتان را بننا کردارتننان سننازگار
باشنند( و در جننایی دیگننر از زبننان هننود مننی فرماینند﴿ :
) ﴾ هننود» .(88 :نمننی خننواهم در
آنچه که شما را از آن باز می دارم با شما مخالفت کنننم« یعنننی در
شأن من نیست که شما را از چیزی منع کنم و باز خود مرتکننب آن
شوم.
روایت می شود که خداوند عزوجل در کتابهننای پیشننین و یننا بننر
انبینناء گذشننته وحننی نمننوده کننه» :قننل للننذين يتفقهننون لغيننر اللننه
ويتعلمون لغير العمل ويطلبون الدنيا بعمل الخرة ويلبسون للننناس
مسوك الكباش وقلوبهم قلوب الذئاب ألسنتهم أحلننى مننن العسننل
وقلوبهم أمر من الصبر أوبى يخدعون أوبى يستهزءون بى حلفت ل
يتحن فتنننة تننذر الحليننم فيهننم حيننران« »بگننو بننه کسننانی کننه دیننن
آموزیشان برای دین داری و علم آنها برای عمل نیست و با تظنناهر
به دین داری در پی کسب دنیا می باشند و برای زهد نمننایی لبنناس
گوسفند می پوشند ولی دلهایشان دل گرگ است) ،بعبننارت دیگننر:
نتر و دلهایشننان از گرگانی در لباس میش( زبانشان از عسل شیری
ختر :آیا با این اعمالشان می خواهند مرا فریب دهننند و مننرا زهر تل
مسخره کنند؟ سوگند که آنها را به چنان فتنه و بلیی گرفتار سازم
که بردبار هم در آن حیران بماند«.
و ابودرداء می گوید» :وای بنر کسنی کننه نمنی دانند و عمنل
نمی کند ،یکبار و وای بر کسی که می داند و عمل نمی کند ،هفننت
بار«.
از برخی از سلف روایت شده که گفته اند :کسننی کننه مننردم را
پننند و نصننیحت مننی کننند و خننودش را فرامننوش مننی سننازد مانننند
﴿﴾36
چراغننی اسننت داستان موسی و خضر إ
ن دیگران.که سوختنش از آن اوست و روشنی اش از آ ِ
و ابن مسعود می گوینند :علمتننان بننرای درک فهننم باشنند نننه
فقط برای روایت کردن آن.
یگوید :علم را به اندازه ای که مننی خواهینند معاذ بن جبل س م
فرا بگیرید.
و بدانید خداوند تا زمانی که شما به علمتان عمل نکرده اینند بننه
شما اجر و پاداش نمی دهد و گفته اند :که حکمت گفته :ای انسان
هر جا مرا بطلبی مرا خواهی یافت ،خلصه آن دو حرف است :بننه
بهترین آنچه می دانی عمل کن و از بدترین آنچه می دانی پرهیز ،و
سفیان ثوری میگوید :علماء کسانی اند که اگر چیننزی را بدانننند بننه
آن عمل می کنند و اگر عمل کنند به فکننر مننی افتننند و وقننتی هننم
بفکر بیفتند می بینند کننه چیزهننای بسننیاری را از دسننت داده اننند و
وقتی که به این مسئله پی بردند دنبال آن می روند و وقتی هم بننه
دنبال آن بروند دوان دوان از پی آن می روند.
و مالک بن دینار می گوید :عالمی که به علمش عمل نکند پند و
اندرزش بر دل ننشیند همانگونه که قطره آن بننر سنننگ صنناف بننند
نیاید .و همچنین گفته اند» :سخنی کننه ز دل بننر آینند لجننرم بننر دل
نشیند ،و سخنی که از زبان برآید زگوشها فراتر نرود«.
و حلوت قرآن اگر بر قلب بیفتد در آن رسوخ نموده و سننودمند
گردد ،حذیفه بن یمان می گفت :اگر بخواهینند شننما را از اولیننن
علمی که محو می شود باخبر می سازم و آن ترس از خداسننت ،و
ترس از خدا میوه علم با برکت است.
و علی کرم الله وجهنه منی گویند :ای حناملن علنم بنه علمتنان
عمل کنید ،زیرا عالم کسی اسننت کننه علننم داشننته باشنند و سننپس
بدان عمل کند و علم و عملش یکی باشند ،و اقنوامی خواهنند آمند
علم را بننا خننود حمننل مننی کنننند ولننی از حنجننره آنهنا فراتننر نننرود،
پنهاهشان عکس آشکارشان است و عملشان بننر خلف علمشننان،
حلقه های درسشان برای مباهات و تفاخر با یکنندیگر اسننت ،و اگننر
شخصی که در مجلسش حاضر مننی شنند بننه مجلننس دیگننری بننرود
خشمگین می گردد ،اینان کسننانی اننند کننه اعمالشننان نننزد خداوننند
ارزش ندارد.
-1روایت مسلم.
-2روایت ترمذی ،و می گوید :حدیث نیکویی است.
﴿﴾46
ابنننو موسنننی داستان موسی و خضر إ
لمَثن ُمنا َ یکنند کننه نننبی اکنرم فرمنود» :إ ِن ّ َ اشنعری رواینت م
ر،كي ن ِ ْ
ك وََنافِ نِخ ال ِ س ِ م ْ ْ
ل الن ن ِ من ِ حا ِ َ
س نوِْء ك َ س ال ّ صال ِِح َواْلن َ اْلن َ
َ َ جِلي ِ َ
س ال ّ جِلي ِ
ه
من ْن ُ
جند َ ِ ن تَ ِ منا أ ْ ه وَإ ِ ّ مْنن ُ ن ت َب َْتاعَ ِما أ ْ ك وَإ ِ ّ حذِي َ َ ن يُ ْما أ ْ ك إِ ّ
س ِ م ْ ل اْلن ِ م ُحا ِ فَ َ
حننا َ َ َ ْ ة وََنافِن ُ َ
ج ند َ ِري ًن تَ ِ مننا أ ْ ح نرِقَ ث َِياب َنك وَإ ِ ّ ن يُ ْمننا أ ْ كي نرِ إ ِ ّ
خ ال ِ حننا طي ّب َن ً ِري ً
ة« .)(1
خِبيث َ ًَ
یعنی» :مثال همنشین خوب و همنشین بد مانند عطر فننروش و
یکند و یننا از او آهنگر است ،و عطر فروش یا عطری به تو هدیه م
یرسنند، یخری ،و یا اینکه بوی خوشی از او به مشامت م عطری م
و اما آهنگر یا لباسهایت را می سوزند و یا اینکه بننوی بنندش بننه تننو
یرسد«. م
عبدالله بن عباس ب روایت می کند که رسننول اللننه خطنناب
َ به جبریل فرمود» :ما يمنع َ َ
ما ت َُزوُرَنا«» .2چننه م ّن ت َُزوَرَنا أك ْث ََر ِ كأ ْ َ َ ْ َُ
چیزی تو را باز می دارد از اینکه بیشتر از این به دیدار ما بیننایی؟«
ایننننن آینننننه ننننننازل شننننند ﴿ :
﴾
)مریم .(64 :یعنی» :ما فرشننتگان و فرسننتادگان خنندا جنز بنه امنر
یآییم ،اوست که به همننه جهانهننای پیننش رو و پروردگار تو فرود نم
پشت سر ما و هر چه در این میان هست احاطه دارد ،و خنندای تننو
هرگز چیزی را فراموش نخواهد کرد«
و اهل خیر همان لشکریان خدایند که خود را وقننف عبننادت خنندا
کرده اند و پناهشان را به او برده و به شرف علم و عمل خالصننانه
دست یافته اند ،و هر کس خننویش را بننه ملننت و گروهننی شننباهت
دهد از آنهاسنت ،سنپاهیان خداونند همنان سنعادتمندان هسنتند کنه
یشننوند .خداوننند مننا را بننر حننب آنهننا
همنشننینان آنهننا نگننونبخت نم
بمیران و روز قیامت ما را در زمره آنها محشور بدار.
و موسی عزم را جزم نمود تا با خضر در مجمنع البحرینن
ملقات کند گرچه کننه رسننیدن بننه او دههننا سننال زمننان بننرد ،گفتننه
یشود :موسی در سفر خود به سوی مجمع البحرین هرگز خسته م
نشد تا اینکه از آن محل عبور کرد ،وقتی که از آن وعده گاه عبننور
کرد و به اندازه یک شب و یک روز تا ظهر به سننفر خننود ادامننه داد
خستگی و گرسنگی به او دست یافت.
ابننن علن در تفسنننیر آینننه 66سنننوره کهننف ﴿
﴾ می گوید :در این آیه دلیننل
است بر زیارت اهل علم و نیکی در دیار و کاشانه آنها و همراهی و
- 1روایت مسلم.
-2روایت بخاری.
﴿﴾47
مجالسنننننت و داستان موسی و خضر إ
تواضع با آنهاست.
در صحیح بخاری آمده است» :مردمی از اهل یمن به قصد حننج
یگفتننند :مننا توکننل
یداشننتند و م
یرفتند ولی توشننه راه را بننر نم م
یکنیم ،و وقتی که ]مکه[ می رسیدند برای رفع نیازهننای خننود از م
یکردند ،این بود که خداوند این آیه را نازل کننرد﴿ : مردم سؤال م
) ﴾بقره .(197 :یعنی» :توشه راه بردارید و بهننترین
توشه هم تقوی و خداترسی است«.
و از زبننننننان موسننننننی مننننننی فرماینننننند﴿ :
) ﴾ کهننف (62 :یعنننی» :نهارمننان را
بیاور که از سفرمان خسته شدیم«.
منظور از خستگی در این آیه یعنی :گرسنه شدیم ،و همچنین در
این آیه دلیلی است برای باخبر ساختن دیگران به رنننج و زحمننت و
گرسنگی و تشنگی و بیماری که انسان به آن دچار می شود ،و این
با رضایت و تسلیم شدن در برابر تقدیر خداوندی منافات ننندارد بننه
شرطی که از روی ناراحتی اظهار نارضایتی نباشد.
و حقیقت توکل یعنی :اعتماد قلبی بر خداوننند در بننه دسننت
آوردن آنچه که مایه سود بندگان در دین و دنیا و دفع ضننرر دینننی و
دنیوی ،و در کنار این اعتماد ،باید اسباب آنننرا نیننز فراهننم کننند ،وإل
خلف امر شرع و حکمت عمل کرده است ،و نباینند انسننان عجننز و
ناتوانی خود را توکننل و نننه تننوکلش را عجننز بحسنناب بینناورد ،زیننرا
برنداشتن اسباب قدح و عیب بر شریعت و اعتقاد است و با توحید
منافننات دارد ،و مننا بننه اننندازه گرسنننگی و تشنننگی کننه داریننم
ینوشیم تا تشنگی و گرسنگی را از خود دور کنیم ،و یخوریم و م م
هر دو از تقدیرات خداوندی است.
و برداشتن اسننباب در کننل امننری اسننت فطننری و ضننروری کننه
کسی چاره ای جز آن ندارد حتی چهارپایان ،بلکه نفس توکل کردن
یعنی برداشتن اسباب آنگونه که خداوند عزوجل می فرماینند﴿ :
) ﴾ طلق .(3 :یعنی» :هر کننس بننر خنندا توکننل
کند خداوند برای او کافی است«.
﴿﴾51
انسان با توکل داستان موسی و خضر إ
یکننند وبه الله سبحانه و تعالی از کارهای مکروه و ناپسند دوری م
برخی از علمنناء توکننل را بسننببی از اسننباب مانننند خنناموش کننردن
چراغ و بستن در ،تفسیر کننرده و گفتننه اننند :عملننت اینجننا باشنند و
نظرت به سوی آسمان و بدان که خالق سبب ،قادر است کننه آنننرا
از کار بیندازد ،و بننرای تحقننق هنندف نیازمننند فضننل بننزرگ خداوننند
هستیم.
-1روایت بخاری.
-2منظور از وحی در اینجا وحی تشریعی است -مترجم.
﴿﴾52
و امننا دربنناره داستان موسی و خضر إ
وحی ذکننر شننده در ایننن آیننه ﴿ :
) ﴾ نحل» .(68 :ما به زنبور عسل وحی کردیم«
و اینننننننننن آینننننننننه ﴿
) ﴾ قصص» .(7 :و ما به مننادر موسننی وحننی کردیننم«
باید گفت که :وحی ذکر شننده در ایننن آیننات یعنننی الهننام فطننری و
غریزه ای است .و وحی ذکر شده در این گفته خداوننند﴿ :
) ﴾ انعنننام:
.(121یعنی» :و شيطانها به دوستان خويش القا مىكنند تا بننا شننما
خصومت ورزند« این وحی بمعنننی وسوسننه اسننت ،و امننا بننر اولیننا
بدون داشتن نبوت وحی نمی شود.
یگویند :وحی خداوند بننر انبینناء ‡ همننان و علماء و دانشمندان م
کلم نننازل شننده اللننه عزوجننل بننر پیننامبران ‡ اسننت .و امننا الهننام
شعوری است داخلی که نفس با یقین به آن به سوی نیازش سننوق
داده می شود بدون اینکه بداند این شعور و احساس از کجا آمد! و
این الهام شبیه به احساس انسان بننه گرسنننگی و تشنننگی و غننم و
خوشی است.
و رحمت یاد شده در این گفته خداوننند﴿ :
﴾ یعنننننی :رحمننننت
نبوت .و اطلق این کلمه بر نبوت در چندین مننورد در قننرآن تکننرار
شنننده اسنننت .مثنننل اینننن آینننه﴿ :
) ﴾ زخنننرف (32 :یعننننی» :آینننا اینهنننا
رحمت پروردگارت را تقسیم می کنند«.
زمانی که مشرکان به نبوت آن حضرت اعتراض کردند و خود را
شایسته آن دانستند و اما علم ذکر شده در این آیننه﴿ :
) ﴾ کهنننف(65 :
یعنی علم با وحی و در چند جای قرآن تکننرار شننده اسننت ،مثننل﴿ :
) ﴾ نسنناء» (113 :و آنچننه را نمننی دانسننتی بننه تننو
آموخت؛ و همواره فضل خدا بر تو بزرگ است« و این آیه ﴿
) ﴾ یوسف» (68 :و او به خاطر تعلیمی که ما
به او دادیم ،علم فراوانی داشت«
علم لدنی
خداوند دربنناره خضننر مننی فرماینند﴿ :
) ﴾ کهف .(65 :یعنننی» :مننا از
﴿﴾53
جانب خننود بننه داستان موسی و خضر إ
او علننم آموخننتیم« .اسننتدللهای زینناد و در غیننر محننل از ایننن آیننه
های تا جایی پیش رفته اند که با استدلل صورت می گیرد ،حتی عد
به وساوس نفس القاءات قلننبی عمل خننود را از شننریعت بننی نینناز
می بینند.
1
شیخ امینی شنقیطی می گوید» :از واضح تریننن ادلننه در اینکننه
رحمت و علمی که خداوند آنرا به بنده اش خضر عنایت نمود از
طریق نبوت و وحی بود«.
خداونننننننند بنننننننه نقنننننننل از او منننننننی فرمایننننننند﴿ :
) ﴾ کهننف (82 :یعنننی
آنچه را که انجام دادم به امر خداوند بود.
ییابنند ،زینرا راهنی و امر خداوند بر بنده از طریق وحی تحقق م
برای شناخت امر و نهننی خداوننند جننز از طریننق وحننی از جننانب او
یگناه در ظاهر امر ،و هم چنیننن معیننوب نیست .بویژه قتل نفس ب
ساختن سفینه با سوراخ کردن آن زیرا ضرر رساندن بننه انسننانهای
یگناه چه در نفس و چه در مالهایشان بجز از راه وحی خداوننندی ب
جائز نیست.
ً
و خداوند متعال پیامها و اندرزهایش را منحصرا از طریننق وحننی
به مردم ابلغ نموده است ،خداوند عزوجل در قرآن می فرماید ﴿ :
) ﴾ انبیننننننناء:
.(45یعنی» :بگو ]ای محمد[ جز این نیست که من از طریق وحی
شما را هشدار می دهم« ،و کلمه )إنما( صیغه حصر است.
و اگر گفته شود شاید این پیام از راه الهام باشد؟
یآید کننهجواب :از آنچه که در علم اصول مقرر شده است بر م
نباید از الهام به اولیا در رسیدن بننه هیننچ مسننئله شننرعی اسننتدلل
کرد ،بخاطر عدم عصمت و نبودن دلیننل بننر جننواز اسننتدلل بننه آن،
بلکه عکس آن ثابت شده است ،و ما اسننتدلل بعضننی از صننوفیان
مبنی بر صحت عمل به الهام در حق کسی که به او الهام شننده ،و
هم چنین این پندار برخی از جبریه بر جواز احتجاج به الهام در حننق
ملهم و غیره که الهام را به منزلننه وحننی مسننموع قننرار داده و بننه
ظنناهر ایننن آیننه اسننتدلل مننی کنننند کننه مننی فرماینند﴿ :
﴾
)انعام» .(125 :هر که را خدا بخواهد تا هنندایت دهنند دلننش را بننه
نور اسلم روشن و گشاده می گرداند«.
ُ ن فَ نإ ِن ّ ُ
ه ي َن ْظ نُر مؤْ ِ ْ
م ِ ة الن ُ
س َ
قوا فَِرا َ
و این روایت که می فرماید» :ات ّ ُ
ه« »از زیرکی و هوش مؤمن بترسننید ،زیننرا مننؤمن بننا نننور ب ُِنورِ الل ّ ِ
]الهام[ خدا می نگرد« .استدلل به همه اینها باطل اسننت و بننه آن
مترجم. 1
﴿﴾57
یگنننننذرد و نم داستان موسی و خضر إ
مشرک را نمی آمرزد ،و هر کس تسلیم امر خداوننند نشننود و تکننبر
ورزد و خود را از پرستش خداوند بالتر بداند از جمله کسانی است
کنننه خداونننند عزوجنننل دربننناره آنهنننا فرمنننوده﴿ :
) ﴾ غافر .(60 :یعنی» :بتحقیق کسننانی کننه از عبننادت مننن
خود را برتر و بننالتر مننی دانننند ،بننه زودی بننا خفننت و خننواری وارد
دوزخ شوند« .و دین اسلم دیننن اولیننن و آخریننن انبینناء و مرسننلین
است.
و خداوننند عزوجننل مننی فرماینند ﴿ :
﴾
)آل عمران.(85 :
یعنی» :و هر که غیر از اسلم دین دیگننری بننرای خننود برگزیننند،
هرگننز از او پننذیرفته نیسننت« .و ایننن بننه صننورت عمننوم اسننت و
منحصننر بننه زمننان و مکننان معینننی نیسننت ،و اسنناس ادیننان همننه
پیننامبران ،امثننال نننوح و ابراهیننم و یعقننوب و اسننباط و موسننی و
عیسی ‡ و حواریون دین اسلم بوده اسننت ،یعنننی همننان پرسننتش
خداوند یکتا و شرک نورزیدن به وی.
در صننحیحین از پیننامبر اکننرم روایننتی آمننده اسننت کننه مننی
شَر ال َن ْب ِي َنناِء ِدیننننا َواح ند ٌ« .یعنننی» :دیننن مننا گننروه
مَعا ِ
فرماید » :إ ِّنا َ
انبیاء یکی است«.
یدانیم که پیامبر ع حنق تبلینغ دینن را ادا نمنود و منا را و همه م
براهی واضح و روشن گذاشت که شبش بمانند روز روشننن اسننت،
و کسی در این راه سرگردان نمی شود مگر آنکه خود سرگردان و
هلک شده است ،و به ما دستور داده شننده کننه اسننلم را بننا تمننام
وجود بپذیریم.
یآید که دین را به بخش ظنناهر های گوارا م پس چگونه برای عد
و باطن و عبادت را به دو قسم حقیقت و شریعت تقسیم کنند.
گذشتگان امت بشمول ائمه و بقیه اولیا بر این متفق القولند که
انبیاء از اولیایی که نبی نیستند برتر و افضلترند ،و ایمان داشتن بننه
همه آنچه که انبینناء ‡ از جننانب خداوننند آورده اننند واجننب اسننت ،و
یکنند الزامی است بر خلف اطاعت از آنها در آنچه که بدان امر م
یکنند واجب اولیا ،زیرا اطاعت از اولیا در همه آنچه که بدان امر م
نیست ،و نه همچنین باور داشتن همننه آنچننه کننه مننا را از آن بناخبر
می سازند ،بلکه گفتار و رفتار آنها بننر اسنناس کتنناب خنندا و سنننت
یشنود ،در ننتیجه آنچنه را کنه بنا قنرآن و رسول الله سنجیده م
سنت همخوانی دارد را می پذیریم و در غینر اینصنورت سنخن آنهنا
پذیرفتنی نیست .اگر چننه کننه گوینننده چنیننن سننخنی از اولینناء اللننه
﴿﴾58
باشد ،و سخن داستان موسی و خضر إ
وی را حمل بر اجتهادش نموده و او را معذور می داریم ،لیکن اگننر
گفتار و یا کردارش برخلف کتاب و سنت باشد .کننرده اش اشننتباه
است و اشتباهش هم آمرزیده شده است اگر صاحب چنیننن کننار و
گفتاری قدر مستطاع تقوی و خداترسی به خرج داده باشد .خداوند
عزوجننننننننننننل مننننننننننننی فرماینننننننننننند ﴿ :
) ﴾ تغابن .(16 :یعنی» :تننا تننوان دارینند از
خداوند عزوجل پروا بدارید و تقوی پیشه کنید«.
لذا شایسته نیست که هیچ ولی ادعای علم لدنی کننند و نننه هیننچ
انسننانی معتقنند بننر ایننن باشنند کننه اهننل حقیقننت ]بننه گمننان وی[
یتوانند بر خلف شرع عمل کنند و یا چیزهننایی را در دیننن داخننل م
کند که هیچ اصل و اساسی در آن ندارند ،و فقهاء را علمای ظنناهر
بیننن وصننف کننند و فقننط صننوفیان و امثننال آنهننا را علمننای بنناطن
بداند!!! خداوند ما را از شر تبعیض در دین و فرقه گرایی در آن در
امان بدارد .خداوند عزوجل می فرماینند﴿ :
) ﴾البقرة (85/یعنی» :آیا به بعضی از آیننات
یآورینند و برخننی
کتاب ]که آنها را به نفع خننود مننی دانینند[ ایمننان م
دیگر را انکار می کنید ،پس نیست سزای کسانی از شما که چنیننن
کنند مگر خفت و خنواری در زننندگی دنیننا و روز قیننامت در بنندترین
عذاب انداخته می شوند ،و خداوند از کرده شما غافل نیست«.
یهای تصوف
گمراه
﴿﴾63
علمنننننننناء در داستان موسی و خضر إ
گذشته و حال کتابهایی در رد انحرافات صوفیان نگاشننته اننند از آن
جملننه :کتنناب تلننبیس ابلیننس از حننافظ عبنندالرحمن ابننن الجننوزی
بغدادی ،و از بزرگان دیگری که در گذشننته ایننن افکننار منحرفننانه و
یتننوان گمراه کننده را افشاء و مردم را از آن برحذر داشننته اننند م
به امام ابن تیمیه و برهان الدین بقاعی ،اشاره کرد که دو کتاب در
رد بر صوفیان نوشته است و آنها عبارتند از:
) :(1تنبیه الغبی بر تکفیر ابن عربی )لزم به ذکر است که ابننن
عربی با ابن العربی از علمای مالکیه و ائمه اهل سنننت فننرق دارد،
اولی محی الدین ابننن عربننی و دیگننری قاضننی ابننوبکر بننن العربننی
اندلسی است(.
) :(2تحذیر العباد من أهل العناد ببدعة التحاد.
و این دو کتاب را شیخ عبدالرحمن وکیل ضمن تحقیق آنها را بننه
صورت یک کتاب و به اسم )شکست تصوف( چاپ و منتشننر کنرده
است کما اینکه خود شیخ عبدالرحمن وکیل خود کتاب مسننتقلی در
رد افکار صوفیان به نام )این است تصننوف( نگاشننته اسننت ،و هننم
چنینن شنیخ عبندالرحمن عبندالخالق کتنابی در رد اعتقنادات باطنل
تصوف نوشته است ،و هم چنین فتاوای دار الفتاء مصننر و فتنناوای
کمیته دائمی فتاوی در عربستان در توضننیح عقاینند ایننن فرقننه و در
شبهات و پندارهای آن کافی است.
و هدف ما از این پند و اندرزهای خلصه شده بیان حقیقت و بننر
نگیر حذر داشتن مردم از گمراهی هایی است کننه متأسننفانه گریبننا
عده زیادی از مسلمانان است ،شیخ سعید حوی از علمننای معاصننر
و وابسته به یکی از حرکتهننای اسننلمی معاصننر /در کتنناب )تربیتنننا
الروحیة( خود با این نص می نویسد» :انکار کرامننات گروههننایی از
صننوفیان انکنناری غیننر علمننی و بننی محننل اسننت ،و بیشننترین و
مهمترین این انکارها طریقه رفاعیه را هنندف قننرار داده اسننت کننه
یکنند در حالیکه خننود را بننا تیننر هنندف معتقدند گلوله بر آنها اثر نم
یکوبننند ولننی قرار می دهند و یا با شمشیر بر سننر و فننرق خننود م
هیچ تأثیری ندارد ،و این موضوعی است مشننهور و منتشننر شننده و
محسوس که بسیاری از منکرین وقتی آنرا مشاهده کرده اند تغییر
عقیننده داده وآنننرا پننذیرفته اننند ...و اسننتدلل اصننلی منکننران ایننن
موضوع ،این است که می گویند :این کراماتی کننه شننما منندعی آن
هستید از دست فاجران و فاسقان این طریقه هم آشکار می شننود
یآید و همیننن گننونه نیننز همانگونه که از دست صالحان آنها نیز بر م
هست ،و پاسخ این شبهه و استدلل این است که ایننن کرامننات در
واقع از آن افرادی که این کرامات بر دست آنها نمننودار مننی شننود
ن شیخ آنهاست کننه خداوننند بننه آنننان افتخننار چنیننن نیست بلکه از آ ِ
کرامنناتی را عنننایت نمننوده و اسننتمرار آن را در میننان پیننروان و
﴿﴾64
مرینننننندان آن داستان موسی و خضر إ
شیخ نهاده است .و ما به نوبه خود از شیخ سعید حوی /و امثال او
می پرسیم :اگر دجال را ببینی که ظهور کرده و این خارق العادات
بر دستش آشکار می شود ]آنگونه که در روایات آمده است[ آیا به
یآورید؟!او ایمان م
یتواننند میننان کرامننات خنندایی و و چگونه شخصی مانند شما نم
خوارق شیطانی فرق بگذارد؟!
یگوید :اگر شخصی را دیدی که بننر روی آب راه لیث بن سعد م
یرود کرده اش را باور مکن تا اینکه عملش را در میزان کتنناب و م
سنت بسنجی ،ضابطه کرامات استقامت بر کتاب و سنت است.
و از کجا معلوم این خوارقی که برای پیروان طریقه رفنناعیه رخ
می دهد سببش سحر و جادو و حیله های دیگننر نباشنند ،آنگننونه کننه
یگویند :زمنانی کنه صنوفیان را بنر صندق شیخ السلم ابن تیمیه م
دعاویشننان بننه چننالش کشننید و در نننتیجه بطلن عقاینند و ادعاهننای
دروغین آنها را به اثبات رساند آنگاه کننه از آنننان خواسننت پیننش از
لمس آتش بدنهای خود را با آب گننرم و سننرکه بشننویند ]زیننرا آنهننا
مدعی بودند آتش بدن آنها را نمی سوزاند[ ولی آنها قبننول نکردننند
و از آن ترسیدند ،زیرا امننام حیلننه آنهننا را کشننف کننرده بننود و مننی
های ضد آتننش کننه ترکیننبی از روغننن غوربنناقه و دانست که آنها ماد
1
لیننه داخلننی پوسننت نارنننج و سنننگ طلق را بننر بنندنهای خننود مننی
یداشننت .پننس بیایینند ای مالیدننند کننه آنهننا را از آتننش محفننوظ م
برادران مسلمان! بر سخن راست و درستی متفق شویم ،نخسننت
به توحید و یکتا پرسننتی چنننگ زنیننم و کلمننه توحینند پیننش از توحینند
کلمه ،و اوراق بهم ریخته اولویننات را دوبنناره سننازمان دهیننم ،زیننرا
تقدیم اهم بر مهم در میدان علم و عمل و دعنوت النی اللنه امنری
های جز رجوع به کتاب و واجب است ،و برای نیل به این هدف چار
سنت براساس فهم سلف این امننت و علمننایی کننه راه را بصننورت
شمولی چننه از لحنناظ توحینند و اتبنناع و تزکیننه پیمودننند و در بنناتلق
شننرک ظنناهر و تنناویلت باطننل و رفتارهننای گمراهننانه و اراجیننف
صوفیان نیفتادند نیست ،پس شایسته است پس از صننحابه کننرام و
های اقتدا نمود.
تابعین به چنین افراد واراسته و فرزان
انواع تأویل
خداوند متعال از زبان خضر م
یفرماینند﴿ :
) ﴾ کهنننننف .(78 :یعننننننی]» :ای
موسی[ تو را از حکمت و تفسیر آنچه که بننر آن شننکیبایی ننمننودی
آگاه خواهم ساخت«.
تأویل یک چیز ،یعنننی شننرح و توضننیح آن ،خضننر فرمننود :ای
یگویم که چرا فلن کار را انجام دادم.موسی به تو م
و در تفسیر آیاتی که گفتگوهای خضر و موسنی را آورده اسنت،
گفته اند که :این آیات دلیلننی اسننت علیننه موسننی ،و تعجننب بننر
انگیز بودن کار وی ،بنندینگونه کنه وقننتی موسنی سنوراخ کننردن
کشتی را کاری زشت پنداشت ندا آمد کننه :ای موسننی ایننن درک و
تدبیر تو کجا بننود زمننانی کننه در صننندوقی گذاشننته شنندی و در آب
انداخته شدی!! و وقتی هم که بر کشتن آن پسر بچه اعتراض کننرد
گفته شد :ای موسی! این چه جای اعتراض دارد در حالی کننه خننود
قبل آن قبطی را بننا یننک مشننت از صننفحه هسننتی محننو کننردی!! و
وقتی هم بر مرمت آن دیوار اعننتراض نمننود ،ننندا آمنند ای موسننی!
مگر نه این است که خودت پیش از این بنندون هیننچ چشننم داشننتی
﴿﴾71
سنننننننگ را از داستان موسی و خضر إ
سر چاه برای دختران شننعیب برداشننتی!! در پایننان داسننتان خضننر
خطننناب بنننه موسنننی فرمنننوده ﴿ :
) ﴾ کهنننف:
.(78یعنی» :این تفسیر آن چیزی بود که بر آن صبر ننمودی«.
-1روایت ترمذی.
﴿﴾75
در حدیث آمده داستان موسی و خضر إ
ل ال ْبل َُء باْلنمؤْم َ
ه
مننال ِ ِ
سندِهِ وَفِننى َ
ج َ
من َةِ فِننى َ ن أوِ اْلن ُ
مؤْ ِ ِ ُ ِ ِ است» :ل َ ي ََزا ُ َ
ة« » .بل پیوسننته بنر 2
طيئ َ ٍ
خ ِ
ن َ من ْما عَل َي ْنهِ ِه وَ َقى الل ّ َ
حّتى ي َل ْ َ
وَِفى وَل َدِهِ َ
یآید چه در جان و مال و فرزندش تا اینکه زن و مرد مؤمن فرود م
یشننود و دیگننر گننناهی بننر وی بنناقی نمانننده نننزد خداوننند حاضننر م
است«.
و اگر مؤمن به مصیبتی مبتل شود برای وی در آن مصننیبت سننه
نعمت است -1 :اینکه به مصیبت بزرگتری مبتل نشده و دوم اینکننه
بلیی بود آمدنی و آمد ،و سوم اینکننه ایننن بل و مصننیبت در دیننن او
نبود.
و بر مؤمن واجب اسننت کننه در مقابننل بلهننا مؤدبننانه بایسننتد و
اسننننننترجاع بخواننننننند +
_ و از کسی که بر او رحننم
یکند شننکایت نننبرد ،و بداننند کننه یکند نزد کسی که بر او رحم نم م
خداوند بننا علننم و عنندلش خوشننی و راحننتی را در یقیننن و رضننایت