Professional Documents
Culture Documents
مؤلف:
فضل الرحمن فقیهی
﴿﴾2
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
فهرست
مطالب
صفح موضوع ش
ه
4 مقدمة مؤلف 1
13 بخش نخست :شعر از دیدگاه فقه 2
اسلمی
13 شعر از دیدگاه فقه اسلمی 3
13 جایگاه شعر در جامعة عرب قبل از اسلم و 4
بعد از اسلم
19 قرآن عظیم الشان شعر نیست و پیامبر 5
»شاعر« نبودند
26 تقدیر شعر و تمجید شاعران از جانب پیامبر 6
29 یاران پیامبر و بزرگان دین شاعر بوده اند و 7
یسرودند شعر م
36 ل بهنظر دانشمندان دینی در رابطه به ح ّ 8
حرمت شعر
48 بخش دوم :موسیقی و آوازخوانی از 9
دیدگاه فقه اسلمی
48 آیات قرآن کریم و اقوال مفسرین در بارة 1
موسیقی و آوازخوانی 0
51 احادیث نبوی و اقوال صحابه در بارة 1
موسیقی و آوازخوانی 1
61 نظر امامان مذاهب ،دانشمندان دینی و فقها 1
در بارة موسیقی 2
69 نتیجة مباحث قبل و حکم نهائی در مورد 1
موسیقی و آوازخوانی 3
74 بخش سوم :دیدگاه فقه اسلمی در 1
هسازی و تصویر رابطه به مجسم 4
75 آیات قرآنکریم و اقوال مفسرین در رابطه به 1
مجسمه و تصویر 5
78 احادیث نبوی در بارة مجسمه و تصویر 1
6
88 نظر دانشمندان در باره حل و حرمت 1
هسازی مجسمه و مجسم 7
94 نظریات دانشمندان در بارة تصویرهای بدون 1
جسم و 8
94 تابلوهای نقاشی و حکم نهائی دری مورد 1
﴿﴾3
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
104 2بخش چهارم
0
104 2حکم رقص از دیدگاه فقه اسلمی
1
108 2تیاتر )درامة تمثیلی( از دیدگاه فقه اسلمی
2
110 2حکم سینما و تلویزیون از دیدگاه فقه اسلمی
3
113 2فهرست و مآخذ و منابع کتاب
4
﴿﴾4
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
به نام
خداوند بخشایندة مهربان
یستایم و بر پیامبر بزرگوارش و همه خداوند بزرگ را م
یفرستم. اهل بیت و یارانش درود م
این که نظر و دیدگاه فقه اسلمی را در برابر هنر و
شهای آن واضح سازیم ،کاریست هنرمندی ،به تنوع بخ
صعب و دشوار که در داشتن استعداد تصنیف و قوة
تحقیق به طور فطری ،تحصیل اصولی و سیستماتیک و
تبحر در علوم اسلمی را لزم دارد ،و این کار از
دانشجویان تازه به مطالعه رسیده ،به ویژه آنهایی که به
تشان در زمینة علوم تحصیل پرداخته اند؛ ولی معلوما
یتواندعربی و اسلمی فراگیر نبوده محدود است؛ نم
میسر باشد.
یشدم ،تصمیم نداشتم من که فارغ فاکولتة ادبیات م
هیی را بنگارم ،زیرا هرچند در علوم درین زمینه رسال
اسلمی قبل از ورود به فاکولتة ادبیات تحصیلتم را به
درجة عالی رسانده بودم ،اما خود را از تحقیق و
هبندی نظریات و ابراز نظر درین مورد ناتوان دست
یشمردم ،و اینگونه موضوعات را بلندتر از فهم خود م
یدانستم ،تا در بارة آن تحقیقی بنگارم. م
همند نمود ،ابراز آنچه مرا برین کار واداشت و علق
نظرهای متفاوت و مختلفی بود که در بین من و
یها و استادانم ،به ویژه استاد محترم آقای رهیاب همصنف
یشد ،و ینمودند ،مطرح م که تیوری ادبیات را تدریس م
بسا اوقات که بحث و گفتگوی ما ،ساعات درسی را دربر
یرسید ،لذا برآن هیی هم نم یگرفت ،و به نتیجه و فیصل م
شدم که در بارة دیگاه فقه اسلمی در رابطه به هنرهای
هسازی و تصویر، شعر ،موسیقی و آوازخوانی ،مجسم
هها وهیی تحقیقی را تهیه بدارم ،تا محدود رقص و ...رسال
مرزها در زمینه مشخص گردد.
امیدوارم خداوند بزرگ ،در قسمت تحقیق و ابراز
نظرها ،اقتصاد و انصاف را به من مرحمت فرموده باشد،
هام مورد استفادة برادران خواننده قرار گرفته و این رسال
و در زمرة حسناتم محسوب گردد ،درین قسمت لزم
یدانم از محترم استاد بزرگوار آقای رهیاب که این م
هام و به من یشان نگاشت یها رساله را تحت نظر و رهنمای
یهای مهربانانه داشته اند ،اظهار سپاس و قدردانی رهنمای
ینمایم .والسلم م
ربیع الول 1421هـ ق مطابق جوزای 1379هـ ش
﴿﴾5
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
شهر
هرات
فضل الرحمن »فقیهی«
﴿﴾6
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
مقدمه
هشدنش در انسان موجودی است که مکلف ،که با آفرید
روی زمین به تکالیفی از اوامر و نواهی ،از جانب خداوند
بزرگ ،مورد امتحان و آزمایش قرار گرفته است ،هرچند
که داوری در دنیا ،از جانب خداوند قبل ً مقدر شده است،
اما در کسب اعمال مخیر است که بر مبنای همین جنبة
یگیرد. اختیارش مورد ثواب و عقاب قرار م
روی همین اساس در وجود انسـان غرایــز گونـاگونی بــه
ودیعــت نهــاده شــده اســت ،تــا هریــک از ایــن غرایــز دل و
ضمیرش را به راهی دعوت کند و به مسیری فرا خوانــد ،و
به اینگونه آزمایش و امتحان تحقق و ثبات پذیرد ،برخـی از
هطلبی و غرایــز ،انســان را بــه ســوی فســاد و فحشــا ،جــا
یکشاند ،اما برخی غرایز دیگر خودنگری ،دنیاپرستی و ...م
در مقابل او را بــه مســیر عبــادت و خداپرســتی ،عــدالت و
یخواند ،چنانچه این انصاف ،خدمت به همنوعان و ...فرا م
یشــود، مفهوم از حدیث مبارکه پیامبر اسلم دانســته م
م ن آد َ َ ة ِببباب ْ ِ مبب ً ن لَ ّ طا ِ شببي ْ َ ن ِلل ّ آنجــا کــه فرمودنــد» :إ ِ ّ
َ ة َ َ
ش بّر عببادٌ ِبال ّ فِإي َ ن َ ش بي ْطا ِ ة ال ّ مب ُ مببا ل َ ّ فأ ّ مب ً ك لَ ّ مل َب ِ ول ِل ْ َ َ
ر ي خ
َ ْ ل باب ب د باب ع إي فَ ك ب َ لم ْ ل ا ة
ُ ب م َ ل با ب م وت َك ْبذيب بببال ْحق وأ َ
ِ ْ ِ ٌ َ ِ ِ َ ّ ّ َ ّ َ ِ ٌ ِ َ
ق.(1)«... ح ْ
ٌ ِ َ ّ ل با ق دي ِ ص
َ ْ َ ت و
یتوانــد بــه کمــال بشریت تنها با نیــروی عقــل صــرف نم
یهــا برســاند ،زیــرا حقیقی دست یابــد و خــود را بــه نیکبخت
عقل وی بــه حقــایق اشــیاء و امــور ،طورکامــل پــی نــبرده
است ،چه عقل خودش ،از مخلوقات بوده به درجــة کمــال
نرسیده است .بنــابراین ،آفریننــدة جهــان و کائنــات آن کــه
هیــی از احــوال و حقــایق اشــیاء بــر او پوشــیده نیســت، ذر
نها جهت رهنمایی بندگان ،پیام آورانی را از بین خود انســا
یهــا برگزیــد ،تــا در همــه امــور ،بشــریت را بــه ســوی خوب
رهبری نمایند ،و به سعادت حقیقی برسانند ،و درین مسیر
خود ذات مقدس آفریدگار ،رهنما و یاورشان باشد ،و برای
بهــایی را بــه عنــوان دســتورالعمل نــازل این پیــامبران کتا
هشــان بــوده میــان حــق و باطــل فاصــل فرمود ،تا چراغ را
باشند ،چنانچه آخرین پیامبران حضرت محمــد و آخریــن
یباشد. بهای آسمانی قرآن عظیم الشان م کتا
یکند«.
م
﴿﴾8
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
] (1)﴾ حشر.[7 :
این اصول و مقــررات کــه از قــرآن و ســنت سرچشــمه
یها بشریت است ،جهــان گرفته به یقین پاسخگوی نیازمند
یها را دریابد که به دین خدا یتواند نیکبخت
انسانیت وقتی م
بازگشته او تعالی را مولی و مالــک خــود بدانــد ،دیگــر هیــچ
طاغوتی را به عنوان آقا و صاحب اختیار خود نشناسد﴿ .
] (2)﴾ بقره.[256 :
بر مبنای آنچه که گفتیم کسی که به خداونــد ایمــان دارد
یداند ،بایــد در تمــام امــور اعتقــادی و و خود را مسلمان م
عملی ،گوش به فرمان احکام دین خدا باشد ،برایش جواز
نــدارد در برابــر آن از رأی شخصــی اش پیــروی نمایــد و
یاش عیــار ســازد ،و ههای نفســان کردارش را طبق خواســت
بــرای خــود از نفــس خــود قانونگــذاری نمایــد و قانونگــذار
دیگران باشد ،بدون این که هیچ توجهی به مصادر تشریعی
داشته باشد ،و یا این که اوامری را بپذیرد که در نظر عقل
خودش مورد تأیید قرار بگیرد و اموری را که از نگاه عقــل
ظاهر بین و کوتاه اندیش وی مورد تأیید قــرار نگیــرد ،آنهــا
را مردود پندارد ،اینگونه طرز فکــر از دیــدگاه قــرآن مــورد
نکوهش قرار گرفته است ،چنانچه فرموده اســت﴿ :
] (3)﴾ جـــــاثیه .[23 :و
نیـــــز فرمـــــوده اســـــت﴿ :
یتان آورده است بگیریدش و )( -ترجمه» :و آنچه را پیامبران برا 1
ایمان آورد ،پس یقین ـا ً بــه دســتاویز محکمــی چنــگ زده کــه آن را
یباشد«.انقطاعی نم
)( -ترجمه» :آیا دیدی کسی را کــه خــواهش خــود را معبــود خــود 3
گرفته است ،و او را خداوند بــا وجــود علـم )بــه اســتعداد بـدش(
گمراه کرده است ،و بر گوش و دلش مهر نهاده و بــر چشــم وی
هیی افکنده است«. پرد
﴿﴾9
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
)(1
﴾
]بقره.[85 :
مســاختن لنمــودن و حرا انسان مؤمن را لزم است ،حل
اشیاء را حق خداوند و پیامبرش بداند و عقیده داشته باشد
یتوانـد حللـی را حـرام که هیچکس دیگــر حـق نـدارد و نم
بگوید ،و حرامی را حلل اعلن بــدارد ،زیــرا فقــط خداونــد
است که به ظواهر و بواطن اشیاء آگاه اســت ،لــذا مــؤمن
یدهــد،هیچگاه برای خود حق تحریم و تحلیــل اشــیاء را نم
قرآنکریـــم فرمـــوده اســـت ﴿ :
)(2
﴾
]اعـــراف .[33 -32 :و نیـــز فرمـــوده اســـت﴿ :
] (3)﴾نحل.[116 :
یشوید ،پــس جــزای کســی کــه از شــما چنیــن کنــد، دیگر کافر م
چیزی جز رسوایی در زندگی دنیا نیست ،و روز قیامت بــه ســوی
یشوند ،و خداوند از آنچه انجــام تترین عذاب باز گردانیده م سخ
یخبر نیست«. یدهید ب
م
)( -ترجمه» :بگو :زینتی را که خداوند برای بندگانش پیــدا کــرده 2
یهای پاکیزه را کــی حــرام کــرده اســت؟ بگــوی :در است ،و روز
تها در زندگی دنیا برای کسانی است کــه ایمــان حقیقت این نعم
هها را آوردند ،در روز قیامت برایشان خاص شده ،همچنیــن نشــان
یکنیــم ،بگــو کــه :بــدون شــک یداننــد بیــان م
برای گروهــی کــه م
یهــای کــه یحیائ
یها را حرام کرده است ،آن ب یحیائ پروردگارم ب
آشکارند و آنهایی که پوشیده اند ،و )حرام نموده( گناه را«.
﴿﴾10
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
همچنـــــان
برای شخص مؤمن مناسب نیست خود را در برابــر احکــام
الهـــی و اوامـــر او تعـــالی صـــاحب اختیـــار بدانـــد و از آن
سرکشی کند ،درین باره خداوند فرمــوده اســت﴿ :
] (1)﴾احزاب.[36 :
در اسلم حرام آن چیزهایی است که قــرآن و ســنت آن
را حرام دانسته باشد ،و حلل آن است که این دو منبــع آن
را حرام شمرده و یا از تحریم آن ســکوت نمــوده باشــد ،و
آنچه از اجماع امت و فقهای مجتهــدین مبنــی بــر تحریــم و
تحلیل اشیاء نقل شده و در دست اســت ،براســاس همیــن
دو منبع و مأخذ )کتاب و سنت( استوار است.
شخص نظردهنده در زمینة حکم اسلم در بــارة یکــی از
هروی را بــه دقــت حفــظ امــور زنــدگی ،بایــد تعــادل و میــان
نموده از دو جانب افراط و تفریــط خــود را نگهــدارد ،زیــرا
هروی در فرهنــگ اســلمی همیشــه مــورد توســط و میــان
ستایش قرار داشته است ،قرآنکریم فرموده اســت﴿ :
] (2)﴾ لقمان.[19 :
یشــود کــهلانگاری در امور دینــی بــاعث م افراط و سه
انسان از راه راست و مســیر اصــلی دیــن منحــرف گــردد،
تها رواج یابــد وامــور غیــر دینــی وارد دیــن گردیــده ،بــدع
نتیجتـا ً افـراد جـامعه محرمـات را حلل پندارنـد ،و بـالخره
چهرة اصلی دین عوض گردد ،چنــانچه ایــن وضـع و کیفیــت
در آئین نصرانیت قبل از اسلم و حال به مشــاهده رســیده
یفرمایند﴿ : است ،قرآنکریم در بارةشان م
]حدید.[27 : )(3
﴾
بــــه همینگــــونه تفریــــط در امــــور دینــــی و زنــــدگی و
)( -ترجمه» :برای چیزی که زبان شــما حکــم او را بــه دروغ یــان 3
یکند ،مگویید که این حلل است و این حــرام اســت ،تــا )بــدین م
طریق( بر خداوند دروغ را افترا نمایید ،هرآینه آنان که بر خداونــد
یشوند«. یکنند رستگار نم به دروغ افترا م
)( -ترجمه» :برای مرد مــؤمن و زن مــؤمن روا نیســت کــه چــون 1
)( -ترجمه» :و ترک دنیا را که آن را آنها نو پیـدا کـرده بودنـد ،مـا 3
تگیرندگان هلک شدند« این سخن را ســه بــار گفتنــد.)(» -سخ 1
)( -ترجمه» :بگو که :هرآینه نماز من ،عبادت مــن ،زنــدگی مــن و 1
مردن من ،خاص برای خداست که پروردگار عالمیان است ،او را
شریکی نیست ،و به همین چیـز مــن مــأمور سـاخته شـدم و مــن
نها هستم«. اولین مسلما
﴿﴾13
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
بخش
نخست
شعر از دیدگاه فقه اسلمی
جایگاه شعر در جامعة عرب قبل از اسلم و بعد
از اسلم
شهایی که افهام و تفهیم به وسیلة آن یکی از رو
یگیرد ،و برای انتقال اندیشه به نحو عالیتر و صورت م
یشود ،شعر است ،در جامعة زیباتر از آن کار گرفته م
عرب قبل از ظهور دین اسلم ،و بعد از آن در پهلوی نثر،
شعر و سرایش آن رواج چشمگیری داشته است،
همانطوری که این روش بیان و انتقال مفاهیم فکری در
جوامع بشری غیر غربی نیز وجود داشته و دارد .بنابراین،
برای مطالعة نظریة اسلم در قبال شعر ،باید جایگاه و
کیفیت شعر در جامعة عرب قبل و بعد از اسلم را مورد
بحث و بررسی قرار دهیم.
قبل از ظهور دین مقدس اسلم با وجود این که جامعة
عرب آن روزگار ،بویژه ساکنان مهد ظهور اسلم و
سرزمین محبط وحی الهی ،در نهایت جهل و نادانی و
هییتهای حقیقی بهر یبردند و از معنوی
بربریت بسر م
نداشتند) ،(1ولی بازهم مردم آن سرزمین در ادبیات و
تآوری را دارا بودند. سرایش شعر مهارت به سزا و شگف
سرزمین عرب آن دوره ،بزرگترین و تواناترین شاعران
و ادیبان را در دامان خود پرورده بود و شعر و ادب رونق
بیش از حد داشت که موجودیت معلقات سبع که امروز در
یتواند بهترین گواه بر این دسترس همگان قرار دارد ،م
مدعا باشد.
هیی است که هفت معلقات سبع ،عبارت از هفت قصید
تن از بزرگترین شاعران نامدار عرب دورة قبل از اسلم،
آن را سروده بودند ،و بعد از آن این قصاید به دروازة خانة
کعبه آویزان شده بود ،تا هنگام ورود و خروج از خانة
تکننده ،آن قصاید را مشاهده کنند و کعبه ،مردمان زیار
)(2
مقام شاعران سرایندة آنها را بشناسند .
قصاید یادآوری شده از بزرگترین شاعران عرب در آن
دوره بوده است ،آن شاعران هفتگانه عبارت اند از:
یمفهـــوم
گهـــای ب
)( -چنـــانچه شـــهادت تاریـــخ از وقـــوع جن 1
)( -شرح معلقـات الســبع ،حســین بــن احمــد بــن زوزنــی )مصــر: 1
یگوینــد :از خــود بربســته اســت آنــان را ،بگــو: )( -ترجمه» :آیا م 1
هیی مانند آن بیاورید ،و اگر راستگوی )اگر چنین است( پس سور
یتوانید )به کمک( بخوانید«. هستید به غیر از خدا هرکه را م
)( -ترجمه» :اگر در بارة کلمی که ما بر بندة خود فرو فرستادیم 2
هیی را مانند آن بیاورید ،و اگر راستگوی در شک استید ،پس سور
استید بــه غیــر از خداونــد مــددگاران خــود را بخوانیــد ،اگــر چنیــن
یتوانیــد ،پــس از آتشــی کــه هیــزم آن مــردم و نکردید و هرگز نم
گها اســت بترســید) ،آتشــی کــه( بــرای کــافران مهیــا شــده ســن
است«.
)( -تفســیر کــابلی ،مولنــا محمــود حســن دیوبنــدی و شــیخ الهنــد 3
مناسب نیسـت ،ایـن قـرآن جـز پنـد و قـرآن واضـح چیـز دیگـری
نیست«.
یگوینــد کــه) :پیــامبر( شــاعری اســت ،بــر او )( -ترجمــه» :آیــا م 2
یآورید«. م
یگویند که :آیا ما خدایان خود را به خاطر شاعر )( -ترجمه» :و م 5
)( -هردو عبارت در معنی تفاوت ندارند بلکه تفاوت لفظی است، 1
آشــکار خواهــد ســاخت ،و خیــر کســانی را کــه قصــد رفتــن بــه
یآورد« همانجا. یشان نداشتی برایت م سو
)() -مـن شـاعر نیســتم و مـرا شـاعری مناسـب نیســت( تفســیر 3
)( -ترجمه» :و گفته شد که ای زمین آب خــود را فــرود بــر ،و ای 3
]الحاقه: )(2
﴾
﴿
.[41
مناسب نیست«.
)( -ترجمه» :و قرآن سخن شاعری نیست«. 2
که بر بالی آن ایستاده پیامبر را ستایش نماید ،یا گفــت کــه تــا از
یفرمودنـد کــه :خداونـد ایشــان دفـاع نمایــد ،و رسـول خـدا م
حسان را به وسیلة جبرئیل تــا آنگــاه کــه از پیــامبرش دفــاع کنــد،
یگرداند« ترمذی ،محمد بن عیســی بــن ســورة )رشــیدیه، قوی م
دهلی ،بدون تاریخ( ج ،2ص .107
)(» -خداوندا! وی را به وسیلة جبرئیل قوی بگــردان« بخــاری ،ج 4
،2خ .9090
)(» -مشرکین را هجو نما و جبرئیل با تو است« همانجا. 5
﴿﴾27
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
گفــــــــت:
حسان را دشنام مده ،زیرا وی در برابر مشرکین از جــانب
یکرده است).(1 پیامبر دفاع و مخاصمه م
در حدیث صحیح دیگری وارد است که حضرت پیامبر
شــعرهای را کــه دارای محتــوای حکمــت و مــوعظه بــوده
رع ِ شب ْ ن ال ّ م َ ن ِ است ،توصیف نموده چنین فرموده اند» :إ ِ ّ
مة«).(2 حك ْ َ لَ ِ
همچنان در بارة شعر یکی از شاعران که محتوای خوب
َ
ها قال َ َ ة َ م ٍصدَقُ ك َل ِ َ داشته بوده است چنین فرموده اند» :أ ْ
هخل َ الّلبب َ مببا َ ء َ ى ٍ شبب ْ ل َ كبب ّ د أ َل َ ُ ة ل َِبيبب ٍ مبب ُعُر ك َل ِ َشببا ِ ال ّ
)(3
ل« . َباطِ ٌ
به همینگونه آنحضرت برخی اوقات شعرهای بعضــی
تهــای مبــارزاتی از شاعران را بویژه در هنگام کار و فعالی
یخواندند که این عمل مبارک دلیل بــر تشــویق شــاعران م
یکنــد ،امــام یتواند باشد و نیز تمجید شاعران را افاده م م
ینمایــد مسلم در صحیح خود از حضرت بــراء روایــت م
د
قب ْ َ
ول َ ب َ عن َببا الت ّبَرا َ م َ ل َ قب ُ ب ي َن ْ ُ ح بَزا ِ م ال َ ْ و َکه گفت» :ي َ ْ
)(4
ل:قو ُ و يَ ُ ه َ و ُ ه َ ض ب َطن ِ ِْ ب ب ََيا َ واَرى الت َّرا ُ َ
ت ْ نَ أ َ ل و َ ل م ه ّ ل ال
َ ْ ُ ّ
هَتببببدَي َْنا مببببا ا ْ َ
ول َ َ نا َ ْ
ق د
َ ّ ص َ ت َ ل و
َ
صبببببببببببببل ّي َْنا َ
َ فأ َْ
ة كين َ ً َ ِ ْ َ ِ
ب س ن ل ز ن
عل َي َْنببببببببببببببا َ
د َ
ن اللبببى قببب ْ َ ُ إِ ّ
)(5
علي َْنببا« َ وا َ َ
أَببب ْ
)( -تفسر قرطبی ،ابی عبدالله محمد بن احمد انصــاری قرطــبی، 1
)(» -وقتی از نزد ما به پیشگاه خدا رفتی نــزول وحــی را ناپدیــد 3
یافتیم ،و نزول کلم خدا را وداع نمودیم ،جز آنچه بــرای مــا تــرك
یگذاشـــتن آن مرهـــون ســـاختی ،و آن نمـــودی و مـــا را بـــا باق
کلمیست که آن را صفحات با کرامت و بزرگی فرا گرفته است،
بدون شک میراث راستی و حقی را برای مــا گذاشــتی ،در برابــر
آن درود و سلم بر تو باد« تفسیر قرطبی ،ج ،13ص .147
﴿﴾30
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
همچنان
وقتی وی به مدینة منوره هجرت نموده بود و وجودش را
یفرمود:
مریضی گرفته و تب کرده بود ،چنین م
كل امرء مصبح
في أهله
والموت ادنى
)(1
من شراك نعله
یکنــد ،در
)(» -هرکسی در همراهی با اهلش به خوشــی صــبح م 1
ْ
قببا َ
ل ف َ ن َ كي َ ر ِشبب ِم ْء ال ْ ُ
جببا ِ ه َ فببى ِ ى ِ ن الن ِّببب ّ سببت َأذَ َ )(» -ا ْ 4
)(» -محمد را هجو نمودی ،پس من از طرف وی جواب ارائه 1
نمودم و در این کار در نزد خداوند پاداش مقرر اســت ،محمــد
ینمایی ،او پیامبر را در حالی که نیکوکار و پاکدامن است ،هجو م
خداوند است ،وفاداری خصلت اوست ،بدون شــک پــدر و مــادر و
آبروی من ،برای حفظ آبروی محمد وقایه و سپری است ،اگر
یآوریــم ،فتــح و
از )منع( مــا دســت برداریــد ،مــا عمــره بــه جــا م
یگــردد ،و اگــر نــه
گشایش بوده پرده از درون حقایق منکشف م
انتظار جنگ سختی را در روزی داشته باشید که خداوند هرکــه را
یدهد« تفسیر خازن ،ج ،5ص .109 بخواهد عزت م
﴿﴾33
اسلمی هنر از دیدگاه فقه
ال ْ َ
).(1
ع
ج ُ
ضا ِ
م َ
لهای ما بــه ایــن یقیــن دارد کــه آنچــه گویــدبرای ما بیناند ،پس د
یگذرانــد کــهواقــع شــونده اســت) ،پیــامبر (در حــالی شــب م
یســازد )یعنــی شــب بــه نمــاز پهلــویش را از خوابگــاهش جــدا م
هها ســنگین اســت« صــحیح یایستد( آنگاه که کافران را خوابگا م
البخاری ،ج ،2ص .909
)(» -من سلمه پســر اکــوع اســتم و امــروز روز پــس دادن شــیر 2
نیست ،پس برای انصار و مهاجرین برکــت بخشــا« بخــاری ،ج ،2
ص .588
﴿﴾35
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
وجهـــــــــه
یخواندنـــد ،چنـــانچه قبل ً آن ابیـــات را نقـــل
اســـت برم
نمودیم) .(1از امام شافعی روایت شده که جهت تشویق به
همنــد بــویژه علــوم قــرآن و حــدیث و فقــه و علــوم فاید
عنمودن از امور غیر مطلوب چنین سروده است: من
كبببل العلبببوم سبببوى
القبببببرآن مشبببببغلة
إل الحبببببببببديث وإل
الفقبببه فبببي البببدين
العلببم مببا كببان فيببه
قببببببببال حببببببببدثنا
ومبببا سبببوى ذالبببك
)(2
وسواس الشياطين
نها
)(» -بــدون شــک شــهرها و اهــل شــهرها را امــام مســلما 1
ابوحنیفه /با تدوین احکام و روایت آثار و نشر فقه زینت بخشیده
است ،به زینت آثار و احکام و فقهی که مثل اثرات خــط در روی
کاغذ است .بنابراین ،مانند او در مشرق و مغــرب و کــوفه کســی
هیی کــه در
نیست ،ابن ادریس )امام شافعی( در شــأن وی مقــول
نقلش درست است ،چه زیبا ایراد نموده است که :مردم همه در
فقه عیال ابی حنیفه اند( رد المحتار ،ج ،1ص .42
﴿﴾37
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
اثر
یگذارد ،هرگاه با شعر دعوت به سوی خیر و صلح م
گرفته و دفاع از معنویات و اخلق و مقدسات انجام پذیرد،
آن شعر خوب و مورد تایید است ،و اگر بالعکس
محتوایش باعث انگیزش قوای شهوانی وجود ،و وسلیة
قدادن ضمیرها به سوی فساد و تباهی و تخریب سو
تهای سالم از طریق هجو بگردد ،مورد نكوهش شخصی
یگیرد. قرار م
با این ملحظه در قرآنکریم و احادیث پیامبر گرامی
اسلم دو نوع برخورد با شعر و شاعران وجود دارد.
الف :شعر و شاعرانی که مورد نکوهش قرار گرفته اند
تشان پرداخته است، و قرآنکریم و احادیث نبوی به مذم
در سورة »شعراء« در رابطه به اینگونه شعر و شاعران
کافر را اراده داشته است ،آنهایی که به هجو پیامبر
یورزیدند، مصروف بوده با اسلم و مسلمانان مخالفت م
مانند :عبدالله ابن زبعری ،هبیره بن ابی وهب مخزومی،
مسافع بن عبد مناف ،ابوعمرو بن عبدالله الجمحی و امیه
بن ابی الصلت ثقفی که سخنان دروغ و باطل را ساخته و
یگوییم ،ایشان یگوید م یگفتند که :ما مثل آنچه محمد م م
فشان جمع مشان به اطرا یسرودند و گمراهان قو شعر م
لشان که در هجو پیامبر و شده به سخنان باط
یدادند ،و بعد از آن یسرودند ،گوش فرا م اصحابش م
)(1
یدادند . لشان را به دیگران انتقال م اقوا
ابوعمرو بن عبدالله الجمحی شعری را سروده بود که
در آن عنادش را با اسلم و با پیامبر اعلن داشته بود،
چنانچه برخی از دانشمندان تفسیر ،گفته اند که :این آیه
که در مذمت شعر است ،در شأن وی نازل شده است،
وی در شعرش چنین گفته بود:
أل بلغا عني
النبي محمدا ً
بأنك حبق
والمليك حمببيد
یرســد کــه تــو حــق )(» -آیا از جانب من بر محمد پیامبر خبر نم 2
استی و پادشاه )خداوند( ستوده شــده اســت ،و لکــن هرگــاه کــه
ههای مشــرکین در غــزوة بــدر( را بــه یــادبــدر و اهــل بــدر )کشــت
یآید« تفســیر تهای وجودم به ناله م نها و پوس یآورم ،استخوا م
قرطبی ج ،13ص .152
)( -تفسیر خازن ،ج ،5ص .108 1
)(» -اگر دهن یکی از شــما پــر از زردآب شــود تــا آن را بخــورد، 2
از زردآب باشد ،از این کــه پــر از شــعر باشــد او را بهــتر اســت«
صحیح مسلم ،ج ،2ص .24
﴿﴾39
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
اذیت قــرار
یدهد ،در چنین حالتی هیچ اختلفی بین دانشمندان وجود م
ندارد که آنچه در کسی بدین طریق توسط شعر و شاعری
به دست آورد حرام است ،و اگر از آن امتناع نورزد به هــر
طریقی که دفع آن ممکن باشد باید دفع شود).(1
بهترین نظر و تأویلی که بر احــادیث مــذکور ارائه شــده،
اینست که بر شخص مورد نظــر ،شــعر چنــان غلبــه نمــوده
بود که کامل ً ســینه و وجــودش را فــرا گرفتــه بــوده اســت،
بــدون ایــن کــه چیــزی از علــم و ذکــر خداونــد در دل و
ضمیرش وجود داشــته باشــد ،وی از آنگــونه کســانی بــوده
شهــای غیــر محمــود است که در باطل فرورونده و بــه رو
روان انــد ،و کســی کــه چنیــن باشــد ،بــدون شــک مصــداق
همچو احادیثی خواهد بود ،این تأویل و نظر مفهومی است
که امام بخــاری /در صــحیح خــویش بــا ارائه ترجمــة بــابی
درین مورد بدان اشاره نموده است ،زیرا وی در آنجا گفته
َ
نسا ِعَلى ال ِن ْ َ ب َ غال ِ َ ن ال ْ َ كو َن يَ ُ
ما ي ُك َْرهُ أ ْ ب َ
استَ» :با ْ
)(2
ن«قْرآ ِ ْ
وال ُ ْ
علم ِ َ ْ
وال ِ ه َ ّ
ر الل ِ ْ
ن ِذك ِ ع ْصدّهُ َ حّتى ي َ ُ
عُر َ ال ّ
ش ْ
و بعد از ارائه ایــن عنــوان حــدیثی را کــه قبل ً ذکــر نمــودیم
روایت نموده است.
بنابرآنچه گفــتیم شــعر وقــتی مــذموم اســت کــه انســان
همیشه بدان اشتغال داشــته باشــد ،و شــعر وی را از ذکــر
خدا ،علم ،خواندن قرآن و سایر عبادات باز دارد ،و یـا ایـن
که محتوای شعر موضوعات بد و نــامطلوب ،هجــو و اذیــت
مسلمانان باشد.
یگویــد کــه :گروهــی از دانشــمندان بــا امــام طحــاوی /م
اســتدلل بــه احــادیثی از بــاب دو حــدیث مــذکور شــعر و
ســـرایش آن را مکـــروه پنداشـــته انـــد ،از جملـــه ایـــن
دانشمندان ،مسروق ،ابراهیــم نخعــی ،ســالم بــن عبــدالله،
یتوان نام برد ،همچنــان حسن بصری ،عمر بن شعیب را م
هیی از قبیل عمر بن الخطاب ،عبــدالله این نظریه از صحاب
بن عمر ،سعد بـن ابـی وقـاص و عبـدالله بـن مسـعود نیـز
روایــت شــده اســت ،و امــا گــروه دیگــری از جملــه امــام
شعبی ،عـامر بـن سـعد ،ابـن سـیرین ،ســعید بـن مســیب،
قاسم ،ثوری ،اوزاعی ،امام ابی حنیفه ،امام شافعی ،امام
مالک ،امــام ابویوســف ،امــام محمــد ،ابــن اســحاق و ...بــا
)( -همانجا )به نقل از عینی شرح بخاری ،در حاشیة بخاری(. 1
﴿﴾41
)(1
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
لببببببببم تحببببببببول
نها بهر دو جانب من در حالی که غلیطیده بودند شب )(» -آن ز 1
یدهند«.
نم
)( -ترجمه» :مگر آن شاعرانی )بــد نیســتند( کــه ایمــان آوردنــد و 3
لهای نیکو انجام دادند ،و بعد از این که ظلم کــرده شــدند بــه عم
دفاع پرداختند«.
﴿﴾43
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
وقتی آیات
سورة شعراء که در بارة شــاعران اســت ،نــازل شــد ،ایــن
سه شاعر مسلمان مذکور بــه خــدمت پیــامبر آمدنــد در
یکردنــد گفتنــد :خداونــد بــزرگ در مــذمت حالی که گریه م
شاعران آیاتی را نازل فرموده اســت ،گویــا ایــن کــه چــون
خود شاعر بودند ،احساس دلتنگی نموده بودنــد ،پیــامبر
بشان فرمودند که :شما دنبالة آیه را بخوانید که در به جوا
آن شاعران مؤمن و صالح از مذمت مستثنی و بیرون انــد،
بعدا ً فرمودند که» :شخص با ایمــان بــه وســیلة شمشــیر و
یکند ،قسم بــه خداونــدی کــه نفــس مــن در زبانش جهاد م
یشــان پرتــاب دســت اوســت آنچــه از ســخن شــما بــه سو
یکنید ،مثل تیرزدن مؤثر است«).(1 م
از مواردی که سرایش شــعر جــواز دارد ،آن شعریســت
که بــرای بیــان و توصــیف عظمــت اســلم و بزرگــان دینــی
سروده شده باشد ،چنانچه وقتی پیامبر در عمــرة قضــا
یشــان یشدند ،عبــدالله بــن رواحــه پیشرو به مکه داخل م
یخواند: این شعر را م
خلو بني الكفار
عببببن سببببببيله
اليببوم نضببربكم
علببببى تنزيلببببه
ضببببربا ً يزيببببل
الهبببببام عبببببن
مقيلببببببببببببببه
ويببذهل الخليببل
)(2
عن خليله
دین هنگام عمر برای ابن رواحــه گفــت :آیــا در پیــش
یخــوانی؟! روی رســول خــدا و در حــرم خــدا شــعر م
پیامبر ،عمر فاروق را از منع کردنــش نهــی فرمودنــد و
ن َ مُر َ َ خ ّ
مب ْ م ِهب ْ
في ِع ِسبَر ُ
ىأ ْ هب َفل ِ ع َ
م َيا ُ
ه ْعن ْ ُل َ گفتندَ » :
)(3
ل« . ح الن ّب ْ ِ
ض ِنَ ْ
هیی از شعرهایی که برای توصیف آنحضرت این بود نمون
سروده شده و مورد تأکیــد قــرار گرفــت و ایــن بهــترین
)(» -ای عمر! ایشان را رها بگذار ،هرآینه این سخنان از زدن تیر 3
تترین سخن شاعران سخن لبید است که گفته است: )(» -درس 1
ن الّلب ِ
ه عب ِ
ت َح َ ما َنا َ
ف ْ ؤي ّدُ َ
ك َ ل يُ َ
س ل ي ََزا ُ ح ال ْ ُ
قدُ ِ ن ُرو َ )(» -إ ِ ّ 1
)(» -به دفاع بپردازید و جز سخن حق چیزی مگوییــد ،و پــدرها و 3
)(» -شعر به منزلة سخن است ،شعر خــوب مثــل ســخن خــوب 3
)(» -محبت عثمه در دلم لبریز شده اســت ،ظهــور و خلفــای آن 1
آسان و سهل است ،چنان لــبریز و )مــؤثر شــده( اســت کــه هیــچ
یرسد هرگاه عهــد )وصــال( غمی و هیچ شادیی بدان قدر تأثیر نم
یتوانســت بپــرد[ مــن نزدیــک
یآورم ]اگر انسانی م او را به یاد م
بودم بپرم« تفسیر قرطبی ،ج ،13ص .148
﴿﴾48
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
بخش دوم
موسیقی و آوازخوانی از دیدگاه فقه اسلمی
آیات قرآنکریم و اقوال مفسرین در بارة
موسیقی و آوازخوانی
قرآنکریم این کتاب مقدس و آسمانی شامل آیاتی است
که به اموری از قبیل احکام موسیقی و آوازخوانی به
ینماید ،و درصورت مستقیم و یا غیر مستقیم دللت م
یهای صورت گرفته بارة این موضوعات در آن یادآور
است که درین مبحث به بررسی این آیات متبرکه و اقوال
یپردازیم.
مفسرین پیرامون آن م
الف :خداوند بزرگ در سورة اسراء از نافرمانی شیطان
یدهد که چون وی را امــر فرمــود کــه آدم را ســجده خبر م
نماید ،شیطان آدم را سجده نکرد و بدین ســبب مطــرود و
ملعون دایمی گردیــد ،بعــد از ایــن طردشــدن از روی کینــه
گفــت :خــدایا! اگــر مــرا مهلــت دهــی اولد آدم را اغــوا
یفرمایــد کــه:ینمــایم! خداونــد بــزرگ بــرای شــیطان م
م
هرکس از بندگان را که در توان تست ،با آوازت برانگیزان
و از راه منحرف بگردان ،و این کار به خاطر این است کــه
در عمل ثابت شود ،چــه کســی در برابــر مکــر و حیلــه اش
یورزد و چــه یکنــد و از وســاوس او تخلــف م اســتقامت م
یگیــرد ،ایــن مطلــب بــا
کســی اطــاعت شــیطان را لزم م
یشود﴿ : روشنی این آیه مشاهده م
] (1)﴾ اسراء.[64 :
ابن عباس ب ابــراز نظــر فرمــوده کــه معنــی آیــه چنیــن
است :مردم را با دعوت خود به نافرمانی خــدا برانگیــزان،
لذا طبق نظریة وی با تعبیر عامش ،هر عملی که به ســوی
غیر راه خدا دعوت کننده باشد ،عمــل شــیطانی محســوب
یشود ،اما برخی از دانشمندان تفسیر را نظر بر اینست م
کــه مــراد از صــوت شــیطان در آیــة مــذکور موســیقی و
)( -ترجمه» :و هرکه را توانی از ایشان به آواز خود از جا بجنبــان 1
)( -ترجمــه» :و برخــی از مــردم کســانی انــد کــه لهــو الحــدیث 3
یکنید
یخندید و گریه نم
یکنید و م
)(» -آیا از این سخن تعجب م 2
ششان حرام است ،آیة﴿ : موسیقی نواز حلل نیست ،و پول فرو
﴾ در مثــــل
این مسئله نازل شده است ،هیچ مردی صــدایش را بــا موســیقی
یانگیزانــد
یکند ،مگــر ایــن کــه خداونــد دو شــیطان را برم
بلند نم
یکی به یک شانه اش و دیگری بر شانة دیگرش و همیشه او را با
یزنند تا وی خــاموش گــردد« تفســیر خــازن ،ج ،5 یهای خود م پا
ص .177
﴿﴾53
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
وشببببببق
جيوب«).(1
یشــود کــه در احــادیث نبــوی به همینگونه ملحظــه م
موســیقی و آوازخــوانی بــه عنــوان کســب و پیشــه مــردود
شمرده شده و نیز شکستن و تخریب آلت موسیقی مبــاح
پنداشته شده است ،از ابی هریــره روایــت شـده اســت
که »نهي رسول الله عببن ثمببن الکلببب وكسببب
المزمار«).(2
از حضــرت علــی روایــت شــده اســت کــه پیــامبر
فرمودند» :بعثت بكسر المزاميببر«) (3و نیــز در روایــتی
دیگــر از عکرمــه و ابــن عبــاس ب از آنحضــرت منقــول
است که فرمودند» :بعثت بهدم المزامير والطبل«).(4
در برخی از احادیث نبوی موجودیت و رواج موسیقی
به حد افــراط در جامعــة اســلمی در پهلــوی ســایر اعمــال
ناشایست ،سبب رسیدن بل و نزول آن قلمداد شده است،
امــام ترمــذی از علــی روایــت نمــوده کــه پیــامبر
صل َ ً ُ
ل حبب ّ
ة َ خ ْشَرةَ َ ع ْ س َ م َ خ ْ
مِتى َ تأ ّ عل َ ْ
ف َذا َ فرمودند» :إ ِ َ
)(5
ف« . ز ُ ْ ْ
ها :ال َ َ
فذّكَر ِ ها ال ْب َل َءُ َ
عا ِ
م َوال َ ت َ قي َْنا ُ من ْ َ بِ َ
به همینگونه موسیقی در برخی احـادیث عمـل شـیطانی
معرفی گردیده ،حتی چنین وانمود شده که ملئکه رحمــت
با قافله و کسانی جرس با ایشــان در ســفر همــراه باشــد،
هنی که از آلتی موسیقی اســت یکنند و نیز قر همراهی نم
مؤذن شیطان برشمرده شده اســت ،امــام مســلم از ابــی
یکنــد کــه پیــامبر فرمودنــد» :ل َ هریــره روایــت م
س« .در)(6
ج بَر ٌ ول َ َ ب َ ها ك َل ْب ٌ في َ ة ِ ق ً ف َة ُر ْ مل َئ ِك َ ُ ب ال ْ َ
ح ُ ص َ
تَ ْ
حدیث قدسی به روایت طبرانی از ابن عباس آمده اســت:
ینمـایم، )(» -دو آواز و صدا ملعون و بد اسـت کـه از آن نهـی م 1
همانجا.
)(» -آنگاه که امــت مــن پــانزده خصــلت را انجــام دهــد آن را بل 5
بهــا و
بهــا و پیــامبرانی خواهــد بــود ،پــس کتا تو میــدانی کــه کتا
نشــان مآورا پیامبران بر مردم چه خواهد بود؟ خداوند فرمــود :پیا
یشــوند، نها برگزیــده م فرشتگان اند و انبیــاء از بیــن خــود انســا
یباشد، یشان تورات ،انجیل ،زبور و فرقان )قرآنکریم( م بها
کتا
شیطان گفت :پس کتاب من چیست؟ خداونــد فرمــود :کتــاب تــو
نهــا
خــالکوبی اسـت ،قــرائت تـو شـعر اســت ،پیـامبران تـو فالبی
استند ،طعام تو آن غذایی است که نــام خــدا بــرآن بــرده نشــود،
تکننده اســت ،راســتی تــو دروغگــویی آشامیدنی تو هرچیــز مس ـ
نها است ،مؤذن تو نی است ،خانة تو حمام است ،شکارگاه تو ز
)آلت موســیقی( اســت و مســجد تــو بازارهــا اســت« التحافــات
السنية بالحادیث القدسیة شیخ زین الــدین عبــد الــرؤف المنــاوی
القاهری) .بیروت موسسة رسالة( ص .113
)(» -هرکه آواز موسیقی را گوش فرا دهد ،برای وی اجازه داده 2
هیی( حرام است و نی حرام است« همان اثر ،ص .66 )کوز
)(» -امــتی کــه در آن بربــط )عــود( وجــود داشــته باشــد پــاک 6
یداد گذر نمود ،پس گفت :آف! این شــیطانی سرش را حرکت م
اســت ،او را بیــرون کنیــد ،او را بیــرون کنیــد ،او را بیــرون کنیــد«
همانجا.
)(» -از هنگامی که با رسول خدا بیعت نمودم ،دیگر موسیقی 2
یام را بــه دسـت راســتم لمـس ننواختم ،آرزو نکردم و آلة تناسـل
ننمودم« احیاء علوم الدین ،ج ،2ص .286
)(» -بدانید که خداوند )دعای شما را( به نفع شما نشنود ،بدانید: 3
ص .773
ظببة بببن قَر َ ت على َ ُ دخل قال: سعد بن عامر عن )(» - 1
)(» -استعمال و استفاده از اسباب لهــو گنــاه اســت ،و نشســتن 2
،14ص .52
)( -تفسیر خازن ،ج ،5ص .177 2
)( -ابن حجر عسقلنی ضمن این که بیان داشته است که حــدیث 2
ابی مالک یا ابی عامر صحیح است و معروف التصــال بــه شــرط
یباشد ،علوه نموده است که امام بخــاری گــاهی چنیــن صحیح م
یدهــد کــه یکــی از افــراد ســند حــدیث در ذکــر
کــاری را انجــام م
ینماید ،از جهت این که وی حدیث را یک بــار دیگــر در کتــابش نم
ذکر کرده باشد ،نیل الوطار ،ج ،2ص .104
﴿﴾64
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
نیســـــت و
یباشد).(1
حرام م
همچنــان کســانی کــه موســیقی و آوازخــوانی را مبــاح
یپندارنــد بــه حــدیث ابــن عمــر و نــافع چنیــن اســتدلل م
ینمایند که ابن عمر برای نافع اجازه شــنیدن آواز نــی را م
داد و نیز پیامبر برای ابن عمر اجــازه دادنــد آواز نــی را
نها دلیل اباحت است).(2 بشنود و این اجازه داد
به همینگونه ابوالفضل بـن طـاهر حکـایت نمـوده کـه در
بیــن اهــل مــدینه هیــچ اختلفــی در ابــاحت »عــود« وجــود
نداشته است و اهل مدینه بر این اجماع داشــته انــد ،و نیــز
ماوردی از برخی شافعیه جواز و اباحت آن را نقــل داشــته
است ،به این طریق که آوازخوانی را با آلت موســیقی روا
یدانستند) .(3آن دانشمندانی که موسیقی و آوازخوانی را م
مبــاح دانســته انــد شــنیدن آوازخــوانی و موســیقی را ،از
جمــاعتی از صــحابه و تــابعین روایــت کــرده انــد و بــه آن
شآوازی و یگویــد :خــو یجوینــد .ابــن النحــوی م
استدلل م
شنیدن آن از برخی صحابه و تابعین نقــل شــده اســت ،وی
عــدة از صــحابه و تــابعین را اینچنیــن نــام بــرده اســت کــه
آوازخوانی و موسیقی را گوش کرده اند).(4
عمر فاروق به روایت ابن عبدالبر ،عثمان بــن عفــان بــه
روایت ماوردی ،عبدالرحمن بن عوف بــه روایــت ابــن ابــی
شیبه ،ابوعبیده به روایت بیهقی ،سعد بــن ابــی وقــاص بــه
روایت ابــن قــتیبه ،ابومســعود انصــاری بــه روایــت بیهقــی،
بلل ،عبــدالله بــن ارقــم و اســامه بــن زیــد نیــز بــه روایــت
بیهقی ،حمزه به روایت صحیح ،به همینگــونه از ابــن عمــر،
براء بن مالک ،عبدالله بن جعفر ،عبدالله بن زبیر ،حســان،
قرطه بن بکار ،خوات بن جبیر ،مغیره بن شعبه ،عمــر بــن
عاص ،عاشه و ربیع و دیگر صحابه نیز شنیدن موسیقی
و آوازخوانی را به روایت محدثین نقل نموده است) .(5و از
)(» -کسی که امور مشتبهه را بپرهیزد و ترک نماید ،بدون شــک 2
)(» -در تفسیر مدارک آمده است که لهو الحدیث افسانه و ساز 4
یشوند«.حاضر نم
)(» -آن گروه کسانی اند که لهو و لعب را دین خود ساخته اند«. 1
)( -مکتوبات امام ربــانی ،شــیخ مجــدد دیــن ،احمــد بــن عبدالحــد 2
)( -تفسیر قرطبی ،ج ،14ص ،54و احیاء علوم الدین ،ج ،2ص 5
.282
﴿﴾69
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
تآوردن روزی از طریق پیشة موسیقی نوازی حرام دس
است ،و از آن در احادیث پیامبر نهی به عمل آمده
بگیرندة است ) .(1و همینگونه شخص ملومت کننده و کس
موسیقی و آوازخوانی است که شهادت وی مورد قبول
یشود).(2 واقع نم
-7هرگاه که آیات قرآن ،همراه با موسیقی خوانده
شود ،چنانچه دانشمندان بر حرمت آن تصریح فرمودند ،و
نیز از ذکر خداوند با موسیقی منع نمودند ،و ذکر خداوند با
موسیقی را در کراهیت و حرمت نزدیک به حرمت همراه
ساختن خواندن قرآن با موسیقی دانستند).(3
ب :آن آوازخوانی و موسیقی که مباح است و جواز دارد
یباشد:شخص آن را بشنود ،موارد ذیل ازین قبیل م
-1آوازخوانی و موسیقی و شنیدن آن در روزهای عید،
چنانچه پیامبر برای کنیزان اجازه سرود را دادند ،و
)(4
عکردن شان باز داشتند . حضرت ابوبکر صدیق را از من
-2هنگام آمدن دوستان از سفر ،چنانچه وقتی آنحضرت
از سفر یکی از غزوات آمدند ،برای زنی که نذر کرده
یشان دف بزند ،اجازه دادند با به نذر خود وفا بود ،پیشرو
)(5
نماید و این دلیل اباحت عمل است .
هنمودن و عقیقة اطفال ،و دیگر محافل -3در هنگام ختن
تها که علماء به جواز آن سرور و شادی برای این مناسب
فتوی داده اند).(6
-4موسیقی و آوازخوانی کنیز برای مولیش ،زیرا هیچ
چیزی از کنیز بر مولیش حرام نیست).(7
-5آوازخوانی و موسیقی برای حاجیان خانة کعبه هنگام
شروع مسافرت ،در صورتیکه بدون آلت ممنوعه مثل:
.291
)( -شــرح فقــه اکــبر علمــه مل علــی قــاری هــروی) ،پاکســتان، 3
ص .54
)( -همان جایها. 5
فببى
ف ِ وال بدّ ّت َ و ُصب ْح بَرام ِ ال ّ ْ
وال َ ل َ حل َ ِ ن ال ْ َل ب َي ْب َ صب ٌ ف ْ)(َ » - 3
.277
قو ُ
ل ن يَ ُ ْ َ َ ل َ غَز ٌ م َ صاَر َ َ
م ْ
م َ سلت ُ ْ و أْر َ فل ْ ه ْفي ِ م ِ و ٌق ْ ن الن ْ َ )(» -إ ِ ّ 5
)( -احیاء علوم الــدین ،ج ،2ص ،276و تفســیر قرطــبی ،ج ،14 7
ص .54
﴿﴾71
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
بخش سوم
هسازی و تصویر دیدگاه فقه اسلمی در برابر مجسم
تهای قبل از اســلم رواج هسازی و تصویر در ام مجسم
داشته است ،و مردمــی بــدان اشــتغال داشــته انــد ،برخــی
یساخته اند کــه بــه هها را برای عبادت م اوقات این مجسم
یشــدند ،ابراهیـم ههای انسانی مطرح م حیث بت ،در جامع
ههایی بــرای پــدرش را کــه بــه ســاختن ب
تهــا و مجســم
یدهد درین مــورد عبادت مصروف بود مورد خطاب قرار م
یکنــد،ینمایــد و عملــش را نکــوهش م از وی پرســان م
چنــانچه قرآنکریــم بــه طــور اخبــار از وی حکــایت فرمــوده
اســــــــــــــــت ﴿ :
)(1
﴾
﴿ ]انعـــــــامّ.[74 :
] (2)﴾ انبیاء.[25 :
این طور عمل در جوامع عرب قبل از اسلم و هنگام
هها به حیث بت ظهور اسلم نیز رواج داشته و مجسم
مطرح بوده اند ،چنانچه آیات بسیاری از قرآنکریم برین
تهای مثل لت و مناة و عزی از موضوع شاهد است و ب
هها و تصویرهایی که به حیث بت مطرح همین مجسم
بوده ،وجود داشته است ،چنانچه در دورة سلطنت و نبوت
لهای برای وی حضرت سلیمان توسط گروه جن تمثا
لها به منظور پرشتش ساخته شده بود ،ولی این تمثا
ساخته نشده بودند.
حشدن موضوع ،درین بنابرآنچه گفتیم ،به منظور واض
مبحث باید در اول ،آیات و احادیثی که در رابطه به
تهای مورد پرستش هها ،تصویرها و ب موجودیت مجسم
ههایی صورت نازل و وارد شده و یا در این مورد اشار
گرفته است ،با اقوال مفسرین در این باره مورد مطالعه
قرار گیرد ،سپس به نظریات دانشمندان و فقهاء در این
قسمت پرداخته شود.
)( -ترجمــه» :و آنگــاه کــه ابراهیــم بــرای پــدرش آزر گفــت :آیــا 1
)( -ترجمــه» :و گفتنــد :خــدایان خــود را تــرک نکنیــد و »ود« و 1
)( -ترجمه» :آیا لت و عزی و منات را دیدید؟ آیا بــای شــما پســر 2
یکرد و
)(» -لت مردی بود که برای حاجیان طعام به روغن تر م 3
هگاه گرفتند«.
را سجد
)(» -سخترین مردم از روی در روز قیامت ،تصویرســازان انــد«، 2
هنمودن از پــول فــروش خــون ،پــول )(» -پیــامبر از اســتفاد 1
مأمور نسازم ،آن اینست که هیچ تمثالی را مگذاری ،مگر این که
هیی را مگذاری مگر آن را از بین ببری و هیچ قبر بلند ساخته شد
این که برابرش سازی« صحیح مسلم ،ج ،17ص .312
﴿﴾78
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
َ
ة،حب َ ر َ قبباِني ال َْبا ِ ن ت َل ْ َع بدْت َِني أ ْ و َت َ قدْ ك ُن ْب َ فرمودنــدَ » :
قببا َ َ
ول ب َ ه كلبب ٌْ َ فيبب ِ ل ب َي ًْتببا ِ خ ُ ولك ِّنببا ل َنببدْ ُ َ ل َ جبب ْ ل :أ َ َ
)(1
ة« . صوَر ٌ ُ
امام بخاری این موضوع را با فرق اندکی در عبــارت ،از
ســالم از پــدرش عبــدالله بــن عمــر روایــت نمــوده کــه وی
گفت :جبرئیل برای پیــامبر آمــدن بــه حضورشــان را
هیی کـه وعده نموده بود ،پس در آمدن تأخیر کرد بـه انـداز
بر آنحضرت دشــواری پدیــد آمــد ،پــس مبــارک از خــانه
بیرون شدند و جبرئیل را ملقات نمودند و آنچــه از دیــر
آمدنش ایشان را دسـتور آمــده بــود بـه وی گفتنــد جبرئیـل
ب«).(2 وَل ك َل ْ ٌ صوَرةٌ َ ه ُ في ِ ل ب َي ًْتا ِ خ ُگفت» :إّنا َل ندْ ُ
به همینگونه درین باره از پیــامبر احــادیثی بــا اختلف
در عبارت منقــول اســت :از ابــی طلحــه روایــت شــده کــه
هفيب ِ ة ب َي ْت ًببا ِ ملئ ِك َ ُ ل ال ْ َ خ ُ گفت :پیامبر فرمودند» :ل ت َدْ ُ
ل«).(3 ماِثي َ ول ت َ َ ب َ ك َل ْ ٌ
از ابی هریره روایت شده که پیامبر فرمودند» :ل َ
فيه ت َماِثي ُ َ
ويُر«).(4 صا ِ و تَ َ لأ ْ ة ب َي ًْتا ِ ِ َ مل َئ ِك َ ُ ل ال ْ َ خ ُ ت َدْ ُ
ابن عبــاس از ابــی طلحــه روایــت نمــوده کــه پیــامبر
ول َ ب َ ه ك َْلبب ٌ فيبب ِة ب َي ًْتببا ِ مل َئ ِ َ
كبب ُ ل ال ْ َ
خ ُ فرمودنــد» :ل َ َتببدْ ُ
ويُر«).(5 صا ِ تَ َ
تهــای در احــادیث پیــامبر اســلم ضــمن بیــان حکم
تحریم مجسمه و تصویر و منع از ساختن آنها تذکر رفته که
هساز و تصویرساز خود را در خلقیــت و آفریــدگاری مجسم
یشــود؛ از برابر و همانند خداوند دانسته مغرور و متکــبر م
همین جهت درین احــادیث از ایــن کســب و پیشــه یــادآوری
شده؛ و این عمل مورد نکوهش قرار گرفته است ،سازندة
تترین عــذاب وعــده چنیــن مجســمه و تصــویری بــه ســخ
)(» -مرا وعدة قطعی دادی که با من دیشب ملقات نمایی »چرا 1
هیــی را بیافریننــد،
یتوانید( ذر
مثل مخلوقاتم بیافریند ،پس )اگر م
هیــی را بیافریننــد ،یــا جــوی را بیافریننــد« بخــاری ،ج ،2صیــا دان
880و مسلم ج ،2ص .202
تترین مردم از نگاه عذاب در روز قیامت )(» -بدون شک از سخ 2
یشود که :آنچه را آفریدید زنده یشان گفته م یشوند ،برا کرده م
سازید!« مسلم ،ج ،2ص .201
)(» -هرکــه در دنیــا صــورتی را بســازد ،در روز قیــامت مکلــف 4
ه
فيبب ِ كببا ِ ت دُْرُنو ً قبب ُ عل ّ ْ و َ رَ ، ف ٍ سب َ ن َ مب ْ ى ِ الن ّب ِ ب ّ م د َ قب ِ )(َ » - 1
ه« بخــاری ،ج ،2ص هَ ، َ َ َ لَ ، ماِثيبب ُ
عُتبب ُ فن ََز ْ عبب ُ ز َ ن أن ْ ِ مَرِنى أ ْ فببأ َ تَ َ
.880
)(» -این را از من دور کن ،زیرا تصاویر آن همیشه در نمازم بــه 2
ه ِ ّ ل ال ل ُ سو َ ُ ر لى ِ َ
ل قا َ فَ ه
ْ َ َ ُ َ ل ب ق ْ ت س ا لَ خَ َ د ذا َ ِ إ ل ُ خ
ّ ِ دا ال نكا َ و َ َ
َ َ ت َ ْ ّ ُ ذا َ
ت الدّن َْيا« همانجا. ه ذَكْر ُ فَرأي ْت ُ ُ خل ُ ما دَ َ فإ ِّنى كل َ ه َ وِلى َ ّ ح َ
َ
ها في َ ة ِ ق ً مُر َ ت نُ ْ شت ََر ْ ها ا ْ ها أن ّ َ عن ْ َ ه َ ى الل ّ ُ ض َ ة َر ِ ش َ عائ ِ َ ن َ ع ْ )(َ » - 2
م فل َب ْ ب َ عل َببى ال ْب َببا ِ م َ قبا َ ه َ ل الل ّ ِ سو ُ ها َر ُ ما َرآ َ فل َ ّ ويُر َ صا ِ تَ َ
ه
ِ ّ ل ال َ
ل سو ُ َ َ ُر يا ت: ْ ل ُ
ق فَ ةَ ِ َ َ ي ه را َ ك ْ ل ا ه
َ ْ ِ ِه ج و فى ْ ِ ت فَ رَ َ ع فَ ْ
ل خ
ُ ي َدْ
سبو ُ قبا َ ف َ ت َ َ َ ّ َ َ
ل ل َر ُ ذا أذْن َْبب ُ مبا َ ه َ سببول ِ ِ وإ ِلى َر ُ ه َ ب إ ِلى الل ِ أُتو ُ
د
ع َ ق ُ ك ل ِت َ ْ ها ل َ َ شت ََري ْت ُ َ تا ْ قل ْ ُ ف ُ ةَ . ق ِ مُر َ ه الن ّ ْ ذ ِ ه ِ ل َ ما َبا ُ ه َ : الل ّ ِ
َ
م و َ ر َيبب ْ و ِ صبب َ ه ال ّ ذ ِ هبب ِ ب َ حا َ صبب َ نأ ْ ل إِ ّ قببا َ ف َ ها َ سببدَ َ و ّ وت َ َ هببا َ عل َي ْ َ َ
ن إ ل: َ قبا َ و م تب قْ َ ل خ مبا يبوا ح َ أ م هب َ ل ل ُ قا َ ّ ْ
ِ ّ ُ ْ َ َ َ ُ ْ ْ ُ ا ِ َ َ ِ ُ َ ُ َ ُ
ي ن بو ذ ع ي ة م يا ق ل
ة« مسلم ،ج ،2ص َ
مل َئ ِك ُ ه ال َ ْ خل ُ ُ وُر ل َ ت َدْ ُ ص َ ه ال ّ في ِ ذى ِ ت ال ّ ِ ال ْب َي ْ َ
.201
َ ت َ َ ن َ ف َ مْر َ ْ ه َ َ )(َ » -
مببا ه َ ق بِ ِ ف ُ ن ي َْرت َ ِ فكا َ قال ْ قت َي ْ ِ ه ِ علت ُ ُ ج َ ف َ خذْت ُ ُ فأ َ 3
د ب ش َ َ أ ل: َ با ب ق َ و ه َ ك ت ه ه ّ ل ال ل ُ سو ر ه رآ ما َ ل َ
ف ل، ُ ثي ها ت َ َ ِما
ّ َ َ ُ َ ِ ّ َ ُ َ ُ في َ ِ
ه. ق اللب ِ ّ ب ْ ل خ
َ ِ ب ن َ هو ُ باب ضَ ُ ي ن
َ ذيِ ب ّ ل ا ة
ِ ب مَ ياَ ق
ِ ْ ل ا مَ و ْ ب َ ي با ً ذا َ ع
َ س ناّ ال
ِ َ ِ
ن« بخاری ،ج ،2ص .880 سادَت َي ْ ِ و َ و ِ سادَةً أ ْ و َ ِ عل َْناهُ ج َ ف َ ت َ قال َ ْ َ
َ َ َ
د
دو ٌ مب ُ م ْ ويُر َ صببا ِ ه تَ َ في ب ِ ب ِ و ٌ ها ث َب ْ نل َ ه كا َ ة أن ّ ُ ش َ عائ ِ َ ن َ ع ْ )(َ » - 2
،29ص .165
﴿﴾87
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
یگـــردد، م
در روایتی که امام بخــاری در صــحیحش از ابــن عبــاس ب
مفسر و دانشمند صدر اول اســلم نقــل نمــوده اســت ،بــه
وضوح بیان شده است ،وی روایت نموده است که عبدالله
ت ن ال ِّتببى َ وَثا ُ َ
كببان َ ْ ت ال ْ صاَر ِ یفرمایدَ » : بن عباس ب م
ْ َ ْ
ب ت ل ِك َل ب ٍ ودّ ك َببان َ ْ مببا ُ د ،أ ّ ع ُ ب بَ ْ عَر ِ فى ال َ ح ِ وم ِ ُنو ٍ ق ْ فى َ ِ
َ َ
مببا وأ ّ لَ ، ه بذَي ْ ٍ ت لِ ُ ع ك َببان َ ْ وا ٌ سب َ مببا ُ وأ ّ لَ ، جن ْبدَ ِ ال َ
ة ْ مب ِ و َب ِدَ ْ
د
عْنبب َ ف ِ جُر ِ ف ِبببال ْ ُ غطَي ْ ٍ م ل ِب َِنى ُ مَراٍد ث ُ ّ ت لِ ُ كان َ ْ ف َ ث َ غو ُ يَ ُ
ت ف َ سٌر َ َ ف َ عوقُ َ َ
كببان َ ْ ما ن َ ْ وأ ّ نَ ، دا َ م َ ه ْ ت لِ َ كان َ ْ ما ي َ ُ وأ ّ سَباَ ، َ
ن مبب ن حي ل صببا ل جا ر ء ما س َ أ ع. َ ل َ ك ْ ل ا ذى ل ل ر،
ْ َ ُ ِ َ ٍ َ ِ ِ َ ِ ْ ِ ِ ِ لِ ِ ْ َ َ
ي م ح
ن إ َِلى َ شي ْ َ َ هل َ ُ
م ه ْ م ِ و ِ ق ْ طا ُ حى ال ّ و َ كوا أ ْ ما َ فل َ ّ حَ ، وم ِ ُنو ٍ ق ْ َ
َ
نسببو َ جل ِ ُ م ال ّت ِببى ك َبباُنوا ي َ ْ ه ُ سب ِ جال ِ ِ م َ ص بُبوا إ ِل َببى َ ن ان ْ ِ أ ِ
َ َ
حت ّببى عب َدْ َ م تُ ْ فل َ ْعُلوا َ ف َ ف َ م َ ه ْ ِ مائ ِ س َ ها ب ِأ ْ مو َ س ّ و َ صاًباَ ، أن ْ َ
ت«).(1 عب ِدَ ْ م ُ عل ْ ُ خ ال ْ ِ س َ وت َن َ ّ ك َ ك ُأول َئ ِ َ هل َ َ ذا َ إِ َ
چـــون شـــریعت اســـلم آییـــن مقدســـی اســـت کـــه از
اساساتش یکی جلوگیری از وقوع فساد است ،لــذا بــا هــر
امری که باعث نفوذ شرک آشکار و خفی در دلها گــردد ،و
تپرســتان را تشــویق نمایــد ،بــه پیــروی از مشــرکان و ب
یخواهـد بـرای قـوم یـا ملـت یخیزد .اسـلم نم مبارزه برم
یخواهد جامعة بشری مخصوصی قانونگذاری نماید ،بلکه م
یهــا یشود به خوب را در هر جای دنیا ،تا روزی که قیامت م
رهبری نماید و بر اوضاع و شرایط زندگانی بشر کامل ً آگاه
یدانــد کــه برخــی از چیزهــایی کــه در زمــانی بعیــد بوده ،م
ینماید ،در عصر دیگر زود یا دیر بــه واقعیــت ملمــوس و م
یگردد .بنابراین ،از مظاهر شرک بــه جــدیت عینی تبدیل م
)(2
جلوگیری نموده است .
)(» -بتهایی که در قوم نوح وجود داشــت ،بعــدا ً بــه قبایــل عــرب 1
ة
م ِ م ال ْ ِ
قَيا َ و َ عذُّبو َ
ن يَ ْ وَر ي ُ َ
ص َ
ه ال ّ
ذ ِ
ه ِن َ عو َ صن َ ُ ن يَ ْذي َن ال ّ ِ
)(» -إ ِ ّ 1
َ َ
م« صحیح مسلم ،ج ،2ص .202 ُ ْ ت ْ
ق ل خ
َ ما َ يوال لَ ُ ْ ْ ُ
ح أ م ه يُ َ
قا ُ
فکنندگان را دوســت )( -ترجمه» :اسراف نکنید که خداوند اســرا 2
ندارد«.
فکنندگان بــرادران شــیطان انــد و )( -ترجمــه» :هرآینــه اســرا 3
)( -ترجمه» :بر نیکویی و تقوی همدیگر را کمک نمائید و بر گنــاه 1
)( -شرح مسلم امام نووی ،ابــی زکریــا یحیــی بــن شـرف نـووی، 4
)(» -امر نمای که سر تمثال قطع شود تا این که درختی بگردد « 1
تها ،و قبرها )(» -هرکه چیزی را از این اشیاء محو شده )عنی ب 1
هببا ن ي َن ْ ُ
فب َ َ ّ ُ
في َ
خ ِ فأ ْفببى البدّن َْيا كلب َصببوَرةً ِ وَر ُصب ّ ن َ م ْ )(َ » - 2
خ« مســـلم ،ج ،1ص ،202و ف نا ب س يَ لو ة ميا ق ْ ل ا م
ح َ ْ َ
و ي الّرو َ
ِ َ َ ِ َ ْ َ ِ َ ِ ٍ
بخاری ج ،2ص .881
)( -أشعة اللمعات ،ج ،3ص .593 3
﴿﴾94
هنر از دیدگاه فقه اسلمی
مالـــــــــک
معرفی داشته است).(1
از آنچه گفته آمدیم تحریم موجودیت تصــویرهای اشــیای
هها و سایر اماکن اگرچه مــورد پرســتش هــم جاندار در خان
هیی از دانشمندان قرار نگیرد واضح و آشکار است ،اما عد
)(2
ب« و ٍفببي َثبب ْ ما ِ ق ًن َر ْ ما َ
كا َ با استفاده به فرمودة »ِإل َ
ههــا ،لــوحه هــا و وجــود تصــویرهای غیــر مجســم را در پرد
دیوارها مباح پنداشته انــد و بلمــانع دانســته انــد .دانشــمند
یگویــد :از مجموعــة معاصــر مــا دکــتر یوســف قرضــاوی م
یشــود کــه پیــامبر در احادیث در ایــن رابطــه دانســته م
ابتدای امر از موجودیت تصویرها طور عموم منــع کردنــد و
در مورد سختگیری نمودند ،اما بعد از ایــن عقایــد توحیــدی
در دل مـــردم جـــای گرفـــت و اســـتحکام پـــذیرفت ،در
هها ،دیوارها ،کاغذها اســت و جســم تصویرهایی که در جام
نــدارد رخصــت فرمودنــد ،نــامبرده ایــن نظــر را از امــام
طحاوی که از پیشـوایان مـذهب حنفـی اسـت نقـل نمـوده
است).(3
هیی کــه بــه نقــل آنهــا پرداخــتیم ،روش در میان دو نظری
هتریــن شــاگردان متعادلی از امام محمد شیبانی کــه از نخب
امام ابوحنیفه است نقل شده است ،ولی بر مبنای احادیث
فببي مببا ِ ق ً ن َر ْ
كببا َ مببا َ عکننــدة تصــویر و اســتثناء »ِإل َ من
ثَ ْ
)(4
تها را مبــاح یها و بالش ـ شهــا و پشــت ب« تصاویر فر و ٍ
یفرماید که :هرگاه تصویرها در دیوارها آویزان دانسته و م
و منصوب گردنــد مکــروه اســت ،نظریــه امــام ابــوحنیفه و
عامة فقهاء همین است).(5
هها تشده در خان به نظر نگارنده حرمت تصویرهای عباد
ههــا و و مکروهیت تصویرهای غیر عبادت شــده کــه بــر پرد
دیوارها آویزان و منصوب است ،روشــی عــادلنه و نظــری
ههــا مقتصدانه است ،زیرا تصویرهایی که بر دیوارهــا و پرد
منصوب اند ،هرچنــد پرســتش کــرده نشــود» ،مــانع دخــول
ملکة رحمت خواهند بود«) (6و نیز موجــودیت ایــن تصــاویر
در هنگام عبادت نمــاز حضــور قلــب نمــازگزار را مخــدوش
)( -شرح مسلم ،امام نووی ،ج ،2ص 199و .202 1
)(» -مگر حرام نیست آن تصویری که در جامه باشد« بخاری ،ج 4
)(» -اگر در انجام این عمل )تصویرگری( ناچار بودی پس درخت 2
)(» -مرا به صفاتی که سزاوار آنها نیستم مدح نکنید ،طوری کــه 1
)( -ترجمه» :به زناکاری نزدیک نشــوید ،زیــرا کــه زناکــاری عمــل 1
یباشد«.
زشت و روش بدی م
)( -الحلل والحرام فی السلم ص .125 2
)(» -زناکـاری بـا هـردو چشــم دیـدن بـه سـوی نــامحرم اسـت « 4
)(» -دو گــروه از اهــل دوزخ انــد کــه مــن ایشــان را )تــا حــال( 1
هام ،یکی گروهی اند که قمچین هــای دارنــد ماننــد دم گــاو و ندید
نهــای )بــه ظــاهر(یزننــد ،و دیگــر ز
نهــا م
مــردم را بــدان قمچی
پوشــیده )ولــی در حقیقــت( برهنــه انــد ،میــل دهنــده )مــردم( و
یشـان مثــل کوهــان شــتر لکننده )به سوی مـردم( انـد ،سرها می
یشوند ،و بوی آن را درنیابند در حالی که است ،به جنت داخل نم
یرسـد« صـحیح مسـلم ،ج ،2 بوی آن را مسافة زیاد به مشـام م
ص .205
)( -شرح مسلم امام نووی ج 2ص .205 2
)( -طریقــة محمــدیه ،شــیخ امــام محمــد رومــی برکلــی افنــدی 4
)(» -بر خداوند دروغ و افترا نموده اند« عبارت عربی است کــه 1
ن
َ بو ب ب عْ ل
ُ َ َ ُ ي ة َ
ش ب ح
َ َ َْ ل وا تى، ر ج ح ب
َ ِ ُ ْ َ ِ با لىَ ع ما و
َ ْ ً َ ي ه
ِ ّ ل ال سو َ
ل َر ُ
َ ُ َ ّ ْ
ه ،أن ْظُر إ ِلببى دائ ِ ِ ر َست ُُرِنى ب ِ ِه يَ ْ ل الل ِ سو ُوَر ُد َ
ج ِ س ِ م ْ فى ال َ ِ
م« بخاری ،ج ،1ص .65 لَ ِ ِ ِ ْ
ه ب ع
)( -الحلل والحرام ،ص .420 2
هایم،)( -ترجمه» :هر آینه ما حــوران را بــه آفریــدن نیکــی آفریــد 2
یآورد تــا
)(» -وای باد برای آن کســی کــه ســخنی را بــر زبــان م 1
یگویــد ،وای بــاد او را ،وای دیگران را بدان بخندانــد پــس دروغ م
باد او را« ترمذی ،ج ،2ص .55
ههای خوبی مسلمانی کنمودن امور غیر مطلوب از نشان )(» -تر 2